عوامل مؤثر بر مقدار تغذیه در جوجه های گوشتی را می توان به عوامل مدیریتی و همچنین برنامه غذایی طیور دانست .مقدار مصرف غذا در جوجه های گوشتی همبستگی بسیار نزدیکی با شدت رشد بدن دارد. امروزه جوجه های گوشتی پتانسیل ژنتیکی خود را زمانی مشخص می کنند که تمام مواد غذایی مورد احتیاج را به طور کامل و مرتب دریافت نمایند. علاوه بر فرمولاسیون صحیح مواد غذایی مقدار مصرف غذا تنها و مهمترین عاملی است که سرعت رشد و راندمان مصرف مواد غذایی را تعیین می کند. در ادامه به بررسی عوامل مهم و تاثیرگذار برمقدار تغذیه به طور کامل بررسی می شود.
عوامل مؤثر بر مقدار تغذیه در جوجه های گوشتی
گله هایی که متوسط افزایش وزن بالایی را در روز نشان می دهند معمولاً بالاترین مصرف ماده غذایی و بهترین ضریب تبدیل و توانائی زنده ماندن را نیز دارا می باشند. بنابراین مزارع موفق پرورش دهنده باید از عوامل تاثیر گذار بر روی مقدار مصرف ماده غذایی آگاه باشند. کنترل مقدار مصرف غذا تحت تأثیر اثرات متقابل پیچیده بین عواملی است که با فیزیولوژی حیوان، سیستم های حسی و احتیاجات غذایی مورد نیاز جهت رشد و نگهداری و مقاومت در برابر بیماری ها در ارتباط میباشد.
مقدار مصرف غذا تحت تأثیر برنامه غذایی و عوامل مدیریتی قرار می گیرد.
لازم به ذکر است که برنامه غذایی تحت تأثیر فاکتورهایی از قبیل اجزا مواد خوراکی، چگونگی تنظیم جیره، سطح اجزاء جیره و کیفیت پلت قرار می گیرد.
یکی عوامل مؤثر بر مقدار تغذیه در جوجه های گوشتی فاکتورهای مدیریتی است که می توانند مقدار مصرف غذا را تحت تأثیر قرار دهند عبارتنداز:
- در دسترس بودن آب و غذا
- مدیریت محیط پرورش
- تراکم گله
- کنترل بیماریها
کنترل مقدار مصرف غذا
تئوری های اساسی فیزیولوژیکی کنترل مصرف غذا و تنظيم اشتها برای اولین بار در پستانداران مطالعه گردید و هنوز اطلاعات خیلی کمی در طیور موجود می باشد. کنترل مصرف مواد غذایی در پستانداران تحت تاثیر غده هیپوتالاموس در مغز می باشد که به عوامل مختلف تحریک کننده و مکانیسم های تنظیم کننده پاسخ می دهند. برخلاف پستانداران وضعیت ظاهری و نسبت های بافتی غذا مقدار مصرف ماده غذایی را در طیور بیشتر از مزه و بو تحت تأثیر قرار می دهند. چنانچه پرنده قارد به تشخیص شکل ظاهری غذا نباشد آن را مصرف نخواهد کرد.
در زیر به طور خلاصه به عوامل تنظیم کننده فیزیولوژیکی که اشتها و مقدار مصرف غذا را تحت تاثیر قرار میدهند می پردازیم.
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر مقدار تغذیه در جوجه های گوشتی عوامل حسی است که مقدار مصرف ماده غذایی را تحت تأثیر قرار می دهند. جنبه حسی مقدار مصرف غذا در سه مرحله از خوردن غذا می تواند طبقه بندی شود.
- شناسایی مواد غذایی
- فرو بردن و بلعیدن مواد غذایی
- فعالیت دستگاه گوارش
شناسایی مواد غذایی در طیور ابتدا از طریق دیدن می باشد. جوجه های تازه هچ شده به طور ذاتی از طریق رنگ غذا به طرف آن جذب می شوند. در یک آزمایشی گزارش شد، رنگ های نارنجی و آبی در دامنه نور مرئی توسط طوطی ترجیج داده میشود.
رنگهای سبز و قرمز نیز توسط جوجه ها و بوقلمونها ترجیح داده می شود و این می تواند دلیل استفاده OASIS از رنگ سبز برای تحریک جوجه ها برای اولین بار جهت تغذیه باشد. مرغ های جوان به طور ذاتی غذاهای به اندازه و شکل شن های کوچک را ترجیح میدهند، همچنین مرغها تمایل قوی به استفاده از حس بینایی جهت شناسایی شکل و رنگ مواد و یاد گرفتن موقعیت آن دارند.
به طور مثال پرندگان یاد می گیرند که بر اساس مشخصات ظاهری خوراک از موادی که موجب بیماری و یا اثرات ناخوشایند بعد از بلعیدن می شوند اجتناب کنند. مواد غذایی که ممکن است در تولید بیماری گلههای گوشتی نقش داشته باشند حائز اهمیت هستند، به طوریکه اگر به گله های گوشتی غذایی با کیفیت پایین داده شود موجب بیماری می شود. در مقابل افزایش مصرف غذا بوسیله بهبود وضع ظاهری و کیفیت غذا ممکن می باشد. تأثیر مثبت این عامل در دراز مدت به صورت مصرف بیشتر غذا با کیفیت خوب بافتی و خصوصیات ظاهری مناسب همراه با اجزا خوب مواد غذایی و جیره نویسی دقیق مشخص می شود.
بالاخره رفتار اجتماعی یکی از جنبه های مهم غذا خوردن در طیور می باشد. جوجه وقتی که ببیند که سایر پرندگان در گله اقدام به نوک زدن می کنند این کار را انجام می دهد. غذا خوردن در جمع پرندگان اغلب زمان بخصوصی در طول روز آغاز می شود حتی اگر در تمام ساعات روز غذا در دسترس آنها باشد. جوجه ها و بوقلمون ها دانه خوارند، راندمان مصرف غذا به اندازه و شکل دانه که خواص فیزیکی دهان حیوان نیز در آن دخالت دارد بستگی دارد.
پرندگان در مصرف غذا با اندازه ی خیلی بزرگ و یا خیلی کوچک مشکل دارند که علت آن اندازه نوک آنان می باشد. جوجه ها و بوقلمونها دندان ندارند در نتیجه قطعات خیلی بزرگ نمی تواند جویده شده و به قطعات کوچکتر تقسیم شود. پرندگان غذاهای نرم را هم مصرف می کنند ولی نمی توانند با کارائی مطلوبی غذا را بدون تلف کردن مورد استفاده قرار دهند.
به علاوه پرندگان در هنگام خوردن غذای آردی کار بیشتری را نسبت به خوراک پلت انجام می دهند. به این ترتیب بخشی از انرژی تولید غذا کاهش می یابد. بدليل کراتینه شدن نوک جابجا کردن غذا در دهان پرندگان به سختی صورت می گیرد. قطعات غذا ابتدا باید توسط نوک برداشته شده سپس با حرکت سر غذا به طرف عقب دهان رانده می شود.
در اینجا غذا با بزاق قبل از بلعیده شدن پوشانده می شود، اگر غذا به صورت خیلی نرم آسیاب شود و به صورت مناسبی پلت نشده باشد با بزاق به صورت یک توده چسبناک در می آید که در نتیجه سفت شده و با بلع غذا تداخل پیش می آورد، مخصوصاً موقعی که جیره محتوی گندم و یا سایر غلات کوچک باشد بلع غذا بوسیله هر نوع تغییر در سلامت نوک مثل نوک چینی شدید جهت جلوگیری از کانیبالیسم درگله و یا زخم هایی که بوسیله ایجاد می شود، پایین خواهد آمد. مصرف غذا در پرنده بوسیله گیرنده های مکانیکی، حرارتی و شیمیایی که در دهان موجود است کنترل می شود.
گیرنده های مکانیکی به پرنده کمک می کنند که کیفیت غذا را متناسب با بافت خوراک تشخیص دهد. گیرنده های حرارتی در جوجه ها به سرد بودن سطح نوک و اپیتلیوم دهان واکنش نشان می دهند، اما به حرارت غذای گرم پاسخ نمیدهند. گیرندههای شیمیایی نیز که در پرنده در داخل پرزهای چشائی تجمع یافته اند به طور متوسط تقریباً ۳۶۰ عدد است که از این تعداد حدود ۵۴ درصد در سقف دهان، 42 درصد در کف دهان و فقط 4 درصد در زبان قرار دارند. پرزهای چشایی پخش شده در قسمتهای مختلف دهان با غذا تماس پیدا کرده و پرنده را قادر می سازند که تفاوت بین مواد غذایی را تشخیص دهد. اگر چه پرندگان تعداد پرز چشائی بسیار کمتری از پستانداران دارند، ولی قادرند مزه غذا و تغییر در مزه را احساس کنند.
Maller و Kave در سال ۱۹۶۷ ثابت کردند که جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی انرژی پایین تمایل مشخصی به ساکاروز محلول دارند. جوجه ها هنگامی که کمبود کلسیم دارند به سرعت مکمل کربنات کلسیم را انتخاب می کنند. عکس العمل مشابهی به هنگام کمبود سایر مواد مغذی نیز مشاهده می شود. در شرایط نامساعد مطالعاتی پرندگان به غذاهایی با طعم ضعیف بهتر از غذاهایی با چاشنی بالا عکس العمل نشان میدهند. به این ترتیب حس چشائی پرندگان ممکن است از بین برود.
تئوری های تنظیم مصرف غذا
مکانیسم های احتمالی زیادی جهت تنظیم مقدار مصرف غذا در پرندگان وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
- تئوری گلوكوستاتیک
- تئوری ترموستاتیک
- انبساط لوله گوارشی
- گردش اسیدهای آمینه و پروتئین خورده شده
- مکانیسم لیپوستاتیک
تئوری گاو کوستاتیک بر اساس مقدار قند خون و گلوكز داخل شده به کبد بعد از مصرف غذا است. دومین عامل مهم در مصرف غذا تأمين احتياجات اسيد آمينهای آنها می باشد. تحت انتخاب آزادانه غذا جائی که منابع غذایی متفاوتی در دسترس باشد پرندگان مقدار غذای مصرفیشان را جهت تأمین احتياجات اسید آمینهای و انرژی تنظیم خواهند کرد. در شرایط تجاری جائی که فقط یک نوع غذا در دسترس باشد مقدار مصرف غذا تحت تاثیر مقدار انرژی و نسبت اسیدهای آمینه قرار خواهند گرفت. تئوری ترموستاتیک به طور نزدیکی با تنظیم درجه حرارت بدن حیوان ارتباط دارد. وقتی که درجه حرارت به بالاتر از نقطه رفاه افزایش می یابد مصرف غذا کاهش می یابد، زیرا فرآیند متابولسیم در کنار عمل هضم، حرارت بدن را افزایش داده و در نتیجه مقدار مصرف غذا برای نگهداری حرارت بدن موقعی که پرنده با شرایط استرس گرمایی مواجه میباشد کاهش می یابد.
حرارت ناشی از هضم بستگی به ترکیبات جیره دارد. وقتی انرژی جیره بیشتر از منابع کربوهیدارت تامین شود. به طور معنی داری حرارت بیشتری از غذاهای حاوی چربی به دلیل مکانیسم انتقال فعال آنها به هنگام هضم تولید می گردد. از طرف دیگر تهیه یک جیره با توازن اسیدهای آمینه ایده آل گرمای متابولیکی کمتری از جیره ای با عدم توازن اسیدهای آمینه تولید خواهد کرد. زیرا در این صورت اسیدهای آمینه کمتری باید کاتابولیزه شوند.
بنابراین مقدار غذای مصرفی پرندگان تحت تنش گرمائی می تواند بوسیله افزایش چربی جیره و استفاده از مکمل های اسیدهای آمینه افزایش یابد. کنترل حرارتی مقدار مصرف غذا در پرندگانی که در اثر چالش های دستگاه ایمنی بدن تب دارند مهم می باشد. تحریک اولیه سیتوکینز سبب افزایش سرعت متابولیک پایه و حرارت بدن می شود، که این امر بدلیل حرکت مواد غذایی جهت حمایت کاستن هر نوع افزایش حرارت، گرمای متابولیسمی در طول واکنش تب مشابه مقدار مصرف غذا کاهش می یابد. انبساط لوله گوارش و تحریک لوله گوارش نیز باید مقدار مصرف غذا را در پرندگان تحت تأثیر قرار دهد، اما درباره چگونگی تأثیر فعالیت دستگاه گوارش روی مقدار مصرف غذا در مقایسه با دیگر عوامل اطلاعات کمتری وجود دارد.
Hodgkiss در سال ۱۹۸۱ وجود دو نوع گیرنده ی حساس به انبساط را در چینه دان ثابت کرد.
- گیرنده هایی با تطابق پذیری آهسته
- گیرنده هایی با تطابق پذیری سریع
گیرنده هایی با تطابق پذیری آهسته به هنگام انبساط چینه دان برای زمان طولانی فعال شده و به سرعت حرکت غذا کمک می کنند، ولی گیرنده هایی با تطابق پذیری سریع با رفتار تغذیه ای حیوان ارتباط دارند.
گیرنده های انبساطی در سنگدان نیز وجود داشته و آسیاب غذا و حرکات دستگاه گوارش را کنترل می کنند. در حقیقت سنگدان محرک حرکات نرمال دستگاه گوارش می باشد. بر خلاف پستانداران واکنش های قدرتمند روده در پرندگان به علت جبران طول کوتاه روده میباشد. همچنین جهت مخلوط کردن ماده هضمی با ترشحات دستگاه گوارش لوله گوارشی به صورت رفلکسی عمل کرده و به طور قدرتمندی ماده هضمی را جهت افزایش هضم و جذب در روده کوتاه با آنزیم مخلوط می کند. همچنین تعداد میکروب ها را که احتمالاً سبب بیماری شده و یا در جذب مواد غذایی رقابت می کنند کاهش می دهد.
حرکت ضعیف روده موجب افزایش شدت بیماری آنتریت نکروتیک و در نتیجه به طور معنی داری موجب کاهش مقدار غذای مصرفی خواهد شد. تئوری لیپروستاتیک کنترل مصرف غذا در مرغ های جوان گوشتی نقش مهمتری در مقایسه با مرغ های پیرتر ایفا می کند. مانند بسیاری از گونه ها در پرندگان بزرگ و بالغ محتوی چربی بدن بوسیله تغییر انرژی گرفته شده از جیره و یا مصرف انرژی تغییر می کند. به عبارت دیگر پرندگان مقدار مشخصی چربی در بدن دارند و وقتی که این مقدار چربی به کمتر از آن نقطه برسد مقدار اخذ انرژی افزایش خواهد یافت. چون پرندگان گوشتی جهت افزایش وزن و بهبود ضریب تبدیل انتخاب شده اند.
کنترل کمی روی محتوی چربی بدن دارند و این نقطه تنظیم چربی بدن به عنوان شاخص افزایش چربی بدن به طرف بالا جابجا می شود. طبق تئوری لیپوستاتیک جوجه های امروزی به دلیل افزایش تمایل ژنتیکی به چربی بالای بدنی پرخور شده اند. این دلیلی است که نشان میدهد چرا مقدار مصرف غذای جوجه های پرورشی باید جهت نگهداری چربی بدن در سطح قابل قبول برای حمایت از حداکثر عملکرد تولیدی محدود شود.
چه فاکتورهای غذایی که مقدار مصرف غذا را تحت تأثیر قرار می دهند؟
عوامل تغذیه ای مختلفی مقدار مصرف غذا را تحت تأثیر قرار می دهند. مخصوصاً اگر ترکیبات غذایی جیره کمبود داشته و با مقدار آن بیش از نیاز موجود باشد. البته مرغ های گوشتی برای افزایش وزن انتخاب شده اند و در آنها تأثیر جیره روی مقدار مصرف غذا کمتر از مرغ های تخمگذار می باشد.
انرژی جیره
مهمترین فاکتور قابل پیش بینی روی مقدار مصرف غذای مرغ های گوشتی محتوای انرژی جیره است. همانطور که در بحث تئوری لیپوستاتیک ذکر شد پرندگان جهت تأمین احتياجات انرژی متابولیک غذا مصرف خواهند کرد. نیاز انرژی شامل انرژی برای نگهداری، رشد و با تولید می باشد. احتیاجات نگهداری بدن که بیشتر از نیازهای تولید می باشد بوسیله وضعیت سلامتی پرنده، درجه تحرک پرنده، فعالیت فیزیکی و تداخل های اجتماعی می باشد تحت تأثیر قرار می گیرد و از دست دادن گرمای بدن که تحت تأثیر حرارت محیط اطراف، رطوبت و جریان هوای محیط می باشد، تغییر می کند. بنابراین اگر محتوای انرژی جیره کاهش یابد مقدار مصرف غذا را افزایش خواهد یافت تا وقتی که بوسیله پر شدن روده و یا سایر محدودیتهای فیزیولوژیکی محدود شود، چون ضريب تبدیل غذا از نظر اقتصادی در مرغ های تیپ گوشتی مهم می باشد. مقدار مصرف غذا بوسیله کاهش تراکم کالری آن عملی نمی باشد، زیرا فاکتورهای دیگری علاوه بر محتوی انرژی جیره همبستگی دارد.
پروتئین و اسیدهای آمیه جیره
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر مقدار تغذیه در جوجه های گوشتی محتوای پروتئین و اسیدهای آمینه جیره است که تحت تأثیر غیر مستقیم روی مقدار مصرف غذا دارد. اگر محتوای اسیدهای همیشه جیره به سطح زیر احتیاجات رشد کاهش یابد افزایش وزن بدن کم خواهد شد، در حالی که وزن بدن کم می شود، احتياجات کالریک پرنده نیز کاهش خواهد یافت و متعاقباً مقدار مصرف غذا به دلیل کاهش انرژی کم می شود، عدم توازن اسیدهای آمینه، جیره یا بدلیل جیره بندی بد و یا ناشی از اجزا غذایی با کیفیت پایین می باشد که موجب کاهش مقدار مصرف غذا و کاهش راندمان ضریب تبدیل غذایی می شود. بر عکس انرژی جیره پرندگان گوشتی مقدار مصرف غذای خود را جهت تأمین مقدار اسیدهای آمینه، مورد نیاز تغییر نخواهند داد مگر یک کمبود جزیی در اولین اسید آمینه، محدود کننده باشد، در چنین صورتی افزایش مقدار مصرف غذا با کاهش راندمان ضریب تبدیل همراه خواهد بود.
مقدار ویتامین ها و مواد معدنی جیره
ویتامین ها و مواد معدنی در درجه اول در متابولیسم به عنوان یک کوفاکتور عمل میکنند. در حالیکه ماکرومینرال هایی مثل کلسیم، فسفر و منیزیوم به عنوان اجزا ساختمانی بدن نقش ایفا می کنند. ویتامین ها و مواد معدنی مقدار مصرف غذا را فقط وقتی که سطحشان در جیره بسیار کم و یا چند برابر بیشتر از نیاز حیوان باشد تحت تأثیر قرار می دهد. کمبود این مواد در جیره سبب ناراحتیهای متابولیکی می شود که به طور غیر مستقیم روی مقدار مصرف غذا تأثیر دارد. احتمالاً کمبود مواد معدنی مقدار مصرف غذا را جهت تأمین نیاز تحریک می کند در حالی که مقدار بیش از حد ویتامینهای جیره و مواد معدنی موجب کاهش مقدار مصرف غذا می گردد. افزایش مقدار مواد معدنی به طور معنی داری با افزایش مقدار مصرف آب همراه است. افزایش نمک جیره مقدار مصرف غذا را کاهش و مصرف آب را تحریک خواهد کرد. افزایش کلسیم جیره نیز مقدار مصرف غذا را در مرغ های گوشتی در حال رشد کاهش خواهد داد.
فاکتورهای ضد تغذیه ای
طبیعت ماهت زیادی را در اختیار گیاهان قرار داده است. توانائی سنتز مواد شیمیایی منحصر به فرد که به عنوان ترکیبات ذخیره مواد غذایی و یا مکانیسم های دفاعی فعالیت می کنند، از این جمله می باشد. بسیاری از این ترکیبات می توانند رشد حیوان را محدود کرده و یا موجب مرگ شوند. ترکیباتی مثل ممانعت کننده پروتئاز، گواتروژن ها، آلكالوئیدها، اگزالات ها و فیتات ترکیبات طبیعی هستند که می توانند در دسترس بودن مواد غذایی را برای پرنده محدود کرده ، مصرف ماده غذایی را کاهش داده و رشد را در حیواناتی که آن را در مصرف می کنند کاهش دهند. عوامل ضد تغذیه ای دیگری در غذا در نتیجه قارچ، متابولیسم میکروبی و یا خود گیاهان به عنوان یک مکانیسم دفاعی در مقابل زخم ها و یا عفونت تولید می شوند. خوشبختانه حضور یک عامل سمی در مصرف مواد مانعی ایجاد نمی کند. روشهای فرآیندی زیادی برای خنثی کردن و سم زدایی ترکیبات زیان آور ضایعات و مواد زاید در دسترس می باشد. مواد غیر سمی در هیچ سطحی از مصرف محدود کننده نمی باشند. البته مصرف در سطح پایین حتی برای ترکیبات سمی نیز می تواند بدون هر نوع اثر زیان آور تحمل شود.
نظرات کاربران
2:27:55 AM