0

هر آنچه که در مورد هوش و حافظه کاسکو باید بدانید

هوش و حافظه کاسکو

قدرت تقلید صدای انسان توسط کاسکو را برخلاف تصور عمومی، با هوش و حافظه کاسکو مرتبط نمی پندارم؛ زیرا همان طور که در توصیف سیرینکس؛ یعنی عضو تولید صدا در پرندگان گفتم، این عضو در برخی از نژادهای پرندگان مقلد صدا و از بین افراد آن نژادها، فقط در برخی از آنها توانایی تبدیل صدا به کلمات؛ یعنی حرف زدن به زبان انسان را دارد.

هوش و حافظه کاسکو

قدرت تقلید صدا در پرندگان مقلدصدا، یک توانایی فیزیولوژیکی است و بستگی به ساختار آناتومیکی (تشریحی) سیرینکس (عضو مولد صدا) دارد. به عبارت دیگر، چنانچه ساختمان تشریحی سیرینکس که موجب ارتعاشات تارهای صوتی موجود در آن می شود، مناسب تقلیدصدای انسان باشد، پرنده مقلدصدا خواهد توانست صدای انسان را تقلید کند و اگر ساختمان سیرینکس مناسب تقلید صدای خاصی؛ مثل صدای انسان نباشد، پرنده نخواهد توانست صدای انسان را تقلید کند. البته این موضوع فقط مخصوص تقلید صدای انسان نیست، بلکه ساختمان سیرینکس در کاسکوها (و دیگر پرندگان مقلدصدا) مناسب تقليد هر صدایی که باشد، پرنده می تواند آن صداها را تقلید کند و اگر مناسب تقلید آن صداها نباشد، نمی تواند آنها را تقلید کند.

با کشف حقایق فوق، من توانسته ام تاحد بسیار زیادی به ماهیت واقعی تقلیدصدا در کاسکوها و دیگر پرندگان مقلد صدا پی ببرم. در حقیقت، با آگاه شدن از این حقایق بوده است که من قاطعانه و بدون ذره ای شک و تردید، به خودم اجازه داده ام که کاسکوها و دیگر پرندگان مقلد صدا را از نظر قابلیت یادگیری سخنگویی به زبان انسان، در دو دسته کلی طبقه بندی کنم:

یک دسته آنهایی هستند که به هیچ وجه و تحت هیچ شرایط توانمندی تقلید سخن گویی به زبان انسان ندارند و به دست نخواهند آورد. دسته دیگر آنهایی هستند که توانایی یادگیری تقلید سخنگویی به زبان انسان را دارند.

اما افرای که در دسته توانمند برای تقلیدصدای انسان قرار می گیرند، اینها نیز در طیف بسیار گسترده ای قرار می گیرند. برخی از آنها ممکن است فقط توانایی تقلید ۱ تا ۳ کلمه را داشته باشند و برخی تا ۲۰ الی ۳۰ کلمه را تقلید می کنند. برخی ابداً توانایی تقلید دو کلمه ای، سه کلمه ای با جمله را ندارند. در حالی که برخی از آنها نه تنها قادرند یک جمله کوتاه تا بزرگ و حتی یکی دو بيت شعر را یاد بگیرند، بلکه می توانند با فرهنگ لغاتی که در حافظه دارند، جمله سازی هم بکنند.

از طرف دیگر، کاسکوهایی که توانایی یادگیری تقلید صدای انسان را به میزان کم تا بسیار زیاد دارند، به این معنا نیست که همه آنها بتوانند تمام صداهای دیگر، به غیر از زبان انسان را تقلیدکنند. به طور مثال، هستند کاسکوهایی که از نظر تقلید صدای انسان بسیار پیشرفته اند، درحالی که همین کاسکوها ممکن است از تقلید صداهای ساده ای چون سوت­ها، زنگ­ها، آژیرها و غیره که توسط برخی از کاسکوهای غیر سخنگو هم قابل تقلید است، عاجز باشند.

صاحبان اینگونه کاسکوهای سخنگوی که از قضا در حرف زدن به زبان بسیار پیشرفته­ اند، ولی سوت نمی زنند، صدای تلفن درنمی آورند و بسیاری از صداهای دیگر را تقلید نمی کنند؛ خیال می­کنند که کاسکوی آنها خوب تربیت شده یا اساساً نجیب است و به این دلایل آن صداها را از خودش درنمی ­آورد. حال آنکه چنین نیست و حقیقت این است که این گروه درست همانند آنهایی که توانایی تقلید زبان انسان را ندارند، در صداهایی که تقلید نمی کنند، توانایی ندارند، نه اینکه توانایی دارند و به خاطر فهم وکمالی که دارند چنان صداها را در نمی آورند که اهل خانواده ناراحت نشوند. یک مثل بارز چنین کاسکوها، نگار خود من است.

این کاسکوی بسیار پیشرفته در سخن گویی، فقط یک نوع سوت را می زند و هرگز از آن نشنیده ایم که صدای زنگ درب منزل، زنگ تلفن، زنگ موبایل، آژیر دزدگیر ماشین و غیره و نیز صداهای ناهنجار از خودش در آورد. به هر حال اگرچه در نیاوردن صداهای ناهنجار یا نکشیدن سوت­های آزاردهنده، یک مزیت بسیار ارزشمند چنین کاسکوها محسوب می شود و این جور کاسکوها درحالی که هیچ صدای مزاحمی ندارند، مرتب باحرف زدن، افراد خانواده و مهمان ها را شاد می کنند؛ اما این یک حقیقت محض است که چنین کاسکوها در تقلید صداهای ناهنجار و آزار دهنده و حتی سوت­ها و زنگ­ها، عاجز هستند – نه این که چنان توانایی را دارند، اما به خاطر باتربیت بودن و فهم و شعور بالايشان چنین صداها را از خودشان درنمی­ آورند.

به همین ترتیب، آن دسته از کاسکوهایی که توانایی تقلید صدای انسان را ندارند، از نظر سایر صدا در طیف بسیار وسیعی قرار می­گیرند. برخی از آنها به جز صدای انسان، بسیاری از صداهای هنجار و ناهنجار را به راحتی یاد می­گیرند و چنان صداها را همانند کاسکوهای سخنگوی پرحرف، در حد افراط تقلید می کنند تا جایی که شماری از آنها جدا موجب مزاحمت برای افراد خانواده و حتی همسایه ها می شوند. همچنین برخی دیگر، همانند کاسکوهای متوسط یا ضعیف در سخن گویی، در سر دادن صداهای هنجار و ناهنجار به شکل متوسط تا ضعیف عمل می کنند.

به هر حال ما باید بدانیم که کاسکوها و دیگر پرندگان مقلد صدا، هر قابلیتی که در تقلید صدا دارند، آن قابلیت یک توانمندی فیزیولوژیکی است که معلول ساختمان آناتومیکی فردی سیرینکس (عضو حنجره مانند پرندگان) است. حال که متقاعد شدیم تقلید صدا (سخنگویی یا دیگر انواع صدا) در پرندگان مقلد صدا، عملی است مانند حرف زدن در انسان ها و دانستیم که حرف زدن در انسان، فرایندی است که در اثر خارج شدن هوای بازدم از شش­ها و تبدیل شدن آن در حنجره به صدا و تبدیل شدن صدا در دهان توسط زبان و لب­ها به کلمه ایجاد می شود و می دانیم که حرف زدن در انسان، هیچ ارتباطی به میزان هوش یا حافظه یا عقل انسان ندارد، چاره­ ای نداریم جز اینکه در مورد پرندگان مقلدصدا نیز همین نتیجه گیری را بکنیم.

به عبارت دیگر، در پرندگان مقلد صدا نیز هوای باز دم از شش ها وارد نایژه ها می شود و قبل از وارد شدن به نای، وارد سيرينکس می شود و در سیرینکس هوا به صدا تبدیل می شود و این صدا مطابق توانایی که پرنده دارد، در همین عضو شکل می گیرد و تبدیل به صداهای مختلف و احتمالاً زبان انسان می شود.

پس در مورد این پرندگان نیز باید در خصوص ماهیت صدا، نتیجه ای مشابه آنچه برای انسان گرفتیم، بگیریم؛ یعنی این که قابلیت این پرندگان در تقلید انواع صدا و و نیز زبان تكلم انسان، منحصرا یک عمل فیزیولوژیکی است که معلول ساختمان آناتومیکی سیرینکس است و هیچ ارتباطی به عقل و هوش و حافظه کاسکو و دیگر پرندگان مقلد صدا ندارد. آیا هنوز هم تردیدی در این مورد برای شما باقی مانده است؟ اگر مانده است به حقیقت زیر توجه کنید:

اگرچه مطالب فوق کاملاً به اثبات رساننده و گویای این حقیقت است که سخن گویی در انسان و تقلیدصدا در پرندگان مقلد صدا، ربطی به هوش و حافظه و عقل انسان یا هوش و حافظه کاسکو ندارد، اما اگر هنوز متقاعد نشده اید، کافیست که به انسانهایی توجه کنید که عقل و هوش و حافظه ای بسیار پایین دارند؛ یعنی افرادی که دیوانه ­اند یا از نظر هوشی در حد بسیار کودن هستند. آیا چنین افراد صحبت نمی کنند؟ چرا این افراد سخن می گویند و البته از نظر قابلیت سخن گفتن و ارتباط دادن كلمات و جملاتشان با هم و با منظورشان در طیف بسیار وسیعی قرار دارند که در بحث مفصلی از روانشناسی، آنها به خوبی طبقه بندی شده اند و ما می دانیم و قبول داریم که آنها از لحاظ قابلیت سخن گویی در پایین ترین درجات، توانی در حد کاسکوهایی با توان خوب سخنگو هستند؛ یعنی حرف می زنند، بدون آنکه برای حرف زدن نیازی به هوش و قدرت مغزی که ندارند داشته باشند.

باتوجه به مطالب فوق، در می یابیم، گروهی از کاسکوها که قدرت تقلید صدای انسان را ندارند، این ناتوانی به دلیل کم هوشی آنها نسبت به کاسکوهای مقلد صدای انسان نیست، بلکه به خاطر نوع ساختمان تشریحی سیرینکس در آنهاست. اما معیارهای دیگری در همه کاسکوها وجود دارد که نشان می دهد همه آنها پرندگانی بسیار باهوش هستند.

به طور مثال: قدرت باز کردن قفل قفس، قدرت تشخیص بسیار سریع بذور توپر از بذور پوک، قدرت شناسایی بسیار دقیق افراد خانواده، وابسته شدن عاطفی کاسکو به صاحبش به دلیل مراقبت اولیه او از کاسکو، قدرت نشان دادن واکنش مناسب در مقابل شماری از محرک­ها و تعدادی از توانایی های دیگر که مربوط به اکثریت کاسکوها می شود و داشتن این توانایی ها مستلزم داشتن هوش بالاست و اکثریت کاسکوها از هوش بالا برخوردارند – و البته می بینیم کاسکوهایی را که نه توانایی تقلید صدای انسان را دارند؛ نه توانایی تقلید دیگر صداها را دارند؛ نه می توانند هنرنمایی های مذکور را انجام دهند. واضح است که این دسته از کاسکوهاکه شمارشان هم زیاد نیست، از هوش پایینی برخوردارند و از لحاظ روانشناسی مشابه انسان­هایی کم هوش تا بسیار کم هوش طبقه بندی می شوند.

بنابراین، همان طور که در بین انسانها افرادی از کم هوش تا تیزهوش یافت می شوند، بین کاسکوها نیز افراد کم هوش تا تیزهوش وجود دارند، اما داشتن قابلیت سخن گویی یا نداشتن قابلیت سخنگویی کاسکوها و دیگر پرندگان مقلد صدا، به هوش آنها مربوط نمی شود و به همین دلیل، کاسکوهای پرسخن لزوماً باهوش تر از کاسکوهای کم سخن نیستند.

به عبارت دیگر، هم در بین کاسکوهای ناتوان در تقلید صدای انسان و هم در بین کاسکوهای توانا در تقلید صدای انسان، افراد تیزهوش تا بسیار کم هوش یافت می شوند. اما به هرحال در پرندگان مذکور، قابلیت سخنگویی بیشتر یا کمتر یا هیچ، فرایندی است که مربوط به ساختمان تشریحی عضو مولد صدا (سیرینکس) در می شود. زیرا با این عضو است که کاسکو یا دیگر پرندگان مقلد صدا می توانند صدای انسان و دیگر صداها را تقلید کنند یا نکنند.

سیرینکس در محل انشعاب نای به نایژه ها قرار دارد و به هیچ وجه ربط مستقیم به مغز پرنده ندارد. به عبارت دیگر همه می دانیم که مغز جایگاه عقل و هوش و حافظه است، نه حنجره یا سیرینکس و اگر قدرت تقلید صدای کاسکو را که یک توانایی مربوط به سیرینکس است، به هوش آن ارتباط دهیم، پس باید معتقد شویم که افراد خوش صدا جزء افراد تیزهوش­اند و افراد بسیار خوش صدا جزء نوابغ هستند.

بنابراین صرف نظر از موضوع قابلیت تقلید صدای انسان توسط گروهی از کاسکوها، من اکثریت کاسکوها را به علت داشتن صفات دیگری که مربوط به هوش و حافظه کاسکو می شود، پرندگانی با هوش بالا می­دانم؛ یعنی این که مغز کاسکوها نسبت به پرندگان دیگر تکامل بیشتری یافته است.

هوش و حافظه کاسکو خوب است و از این نظر هم از سایر پرندگان، قوی ترند. همه کاسکوداران خوب می دانند که حافظه کاسکو فقط مربوط به محفوظ­داشتن کلمات و سخنگویی آنها نیست، بلکه به یاد داشتن صاحب خودشان پس از مدت ها، در خاطر داشتن وقایع مختلف و گفتن کلمات یا جملاتی که حتی آنها را برای مدت یکی دو سال نگفته اند، حافظ قوی کاسکوها را به ما نشان می دهد.

بالا بودن هوش و حافظه کاسکو ؛ بزرگترین عامل در شگفتی آفرینی این طوطی هاست. این دو عامل موجب محبوبیت و کسب شهرت و ارزش آنها در بین انسانها و نیز عامل اسارت همیشگی آنها شده است. چرا که اگر کاسکوها نیز همانند دیگر پرندگان وحشی جنگلی از هوش و حافظه بالا برخوردار نبودند و به خصوص قابلیت تقلید صدای انسان را نداشتند، مهر اسارت بر پیشانی آنها خورده نمی شد و بشر چنین حریصانه و به خاطر خشنودی خودش این پرندگان را از محیط طبیعی زندگی اشان صید نمی کرد و تا آخر عمر اسیر قفس نمی­کرد.

نکته دیگر این است که اگر کاسکوها هوش و حافظه بالایی نداشتند و فقط قدرت تقلید صدا داشتند، در اسارت قفس کمتر زجر می کشیدند. اما هوش و حافظه بالا موجب زجر کشیدن آنها در قفس می شود و این مشکل موجب می شود که کاسکوها در اسارت بسیار حساس و زودرنج شوند. چنانچه علاوه بر محکومیت به زندگی در زندان قفس، انسان آزارهای دیگری برای آنها فراهم کند؛ مثلاً به صورت عذاب آور آنها را حمل و نقل کند یا خانه و خانواده نگهدارنده آنها عوض شود؛ آنها دچار عذاب مضاعف می شوند و چون قدرت تحمل این همه عذاب فیزیکی، روحی، روانی و عاطفی را ندارند، دچار تنش و متعاقباً دچار پرکنی یا بیماری ترس می شوند و حتی نسبت به سایر پرندگان، به علت قدرت تفکری که دارند، در مواجه شدن با شرایط نامناسب، بیشتر می­ترسند و سکته کردن نیز در بین آنهایی که اسیر قفس می شوند، بسیار رایج است.

پس به جرأت می توان گفت که بالا بودن هوش و حافظه کاسکو ، نسبت به دیگر پرندگان قفسی مرد علاقه انسان، عامل پرکن شدن و وسیله ای برای ترسیدن زیاد آنها و مبتلا شدنشان به بیماری ترس، سکته و مرگ است. این نکات می رساند که ما در نگهداری کاسکوها باید بسیار با دقت عمل کنیم و عواطف، هوش بالا و حافظه زیاد آنها را باید در نظر بگیریم و کاسکو را هرگز مورد غفلت قرار ندهیم و اگر روزی احساس کردیم که وقت کافی برای گذراندن باکاسکو نداریم، قبل از ابتلای آن به پَرکنی، باید مدتی آن را با فردی دیگر آشنا کنیم و پس از عادت کردن به او، کاسکو را به او بفروشیم یا به او هدیه بدهیم و اگر مدعی هستیم که آن را از صمیم قلب دوست داریم و وقت رسیدگی به آن را نداریم، باید همان طور که از دخترمان همچون امانت نگهداری می­کنیم تا او را به خانه بخت بفرستیم، تا وقتی توان رسیدگی به آن را داریم، به آن رسیدگی کنیم و وقتی نداریم، دنبال این نباشیم که حتماً آن را به قیمت خوبی بفروشیم و اگر مشتری یافت نشد، آن قدر آن را در حالت غفلت نگه داریم تا پرهای خودش را بکند و سپس مجبور شویم با قیمت جزیی آن را بفروشیم.

کاسکوهای سخنگوی مستعد ممکن است بتوانند از یک کلمه تا ۸۰۰ کلمه را بگویند. البته این ۸۰۰ کلمه بالاترین قدرت سخن گویی است که برای یک کاسکوی قهرمان جهان به مدت ۱۲ سال ذکر شده و معلوم نیست که آن کاسکو علاوه بر جملات و عبارات، ۸۰۰ کلمه حرف می زند یا مجموع تک کلمه ای ها، عبارات و جملات آن به ۸۰۰ کلمه می­رسد. به هرحال این مطلب می رساند که هم ساختمان تشریحی سیرینکس کاسکوها (مشابه حنجره در انسان­ها) درجات مختلفی از تکامل را دارد و هم هوش آنها (مشابه انسان­ها) از کم تا بسیار زیاد متفاوت است.

به هرحال هرچه هوش و حافظه کاسکو بیشتر باشد، قدرت یادگیری کلمات بیشتری را هم خواهد داشت و هرچه حافظه زیادتری داشته باشد، می تواند کلمات آموخته را به مدت طولانی تری محفوظ بدارد. همچنین هوش بالای کاسکوها عامل مهمی در قدرت پیوند دادن کلمات و ساختن جملاتی است که گاه کاملاً معنی دارند. حافظه بالای آنها نیز عامل حفظ وقایع و نیز یادگرفته های آنها است .

اکنون حدود 5/2 سال است که من نگار را خریده ام. چندی بیش جمله ای راگفت که ابداً نه ما به او یاد داده بودیم و نه جمله ای بود که او بتواند خودش بسازد. آن جمله یک جمله مربوط به داخل خانواده صاحب قبلی­اش بود که پس از 5/2 سال آن را تکرار کرد. اما جالب توجه است که چنین جمله ها به علاوه جمله هایی را که کاسکو خودش می سازد، در زمره جملاتی نخواهد بود که آنها را به طور روزمره می­گوید. نگار جملات یاد گرفته قبلی را مرتب تکرار می کند، اما جملات ساخته شده توسط خودش را فقط یک بار می­گوید و دیگر هرگز مشابه آن جمله را تکرار نخواهد کرد. همچنین اگر کاسکو به طور اتفاقی یک جمله قدیمی را بگوید، آن جمله نیز معمولاً فقط همان یک بار تکرار خواهد شد و البته چون آن را در جایی از حافظه اش دارد، ممکن است در آینده ای دور یا نزدیک، باز هم آن را تکرار کند، ولی نباید دلتان خوش باشد که چنین جملات در ردیف سخن گویی های روزمره اش درخواهد آمد.

کاسکوها به خوبی اوقات مختلف شبانه روز را درک می کنند. وقتی ما در صبح پارچه روی قفس آنها را بر می­داریم و به آنها صبح به خیر می­گوییم یا شب که می خواهند بخوابند، به آنها می گوییم شب بخیر، آنها یاد می گیرند که صبح با برداشته شدن پارچه از روی قفس، بگویید صبح به خیر و شب موقع خواب بگویند شب بخیر. صاحب قبلی نگار، بخشی از اذان، حمد و سوره و ذکرهای رکوع و سجود نماز را به آن یاد داده بود و من آنها را تکمیل تر کرده ام، اما جالب توجه این است که نگار بدون تحریک شدن، در هنگام غروب اذان می گوید و سپس نماز می خواند. اما در سایر اوقات که نماز می خواند، اذان نمی گوید، این موضوع می رساند که کاسکوها اوقات مختلف روز را می شناسند و اگر کاری یا حرفی در رابطه با وقت خاصی از روز به آنها یاد داده شود، غالباً آن حرف ها را به موقع می زنند؛ البته مشروط به آن که برای مدتی، مثلاً در هنگام ظهر و غروب برای آنها اذان گفته شود، و بی وقت نزد کاسکو اذان نگوییم.

کاسکوها می دانند که اوقات شب برای استراحت است و لذا در شب حتی وقتی بیدارند حرف نمی زنند و سوت نمی کشند. از دیگر مصادیق بارز شعور و هوش کاسکوها این است که وقتی شما قفس آنها را در جایی بگذارید که ببینند شما خوابیده اید، غیر ممکن است که مزاحم خواب شما شوند و تا هر زمان شما خوابیده باشید، آنها سکوت می­کنند تا خواب شما ضایع نشود. عشق و محبت عمیق کاسکو به صاحبش، نشانه واضح دیگری از هوش و شعور کاسکوهاست که چون با مادیات و دنیاپرستی مخلوط نیست، این هوش و شعور را به طور کامل و خالص در راستای حق شناسی و نمک شناسی نسبت به خدمات صاحب خودش به کار می برد.

کاسکوهای اهلی وقتی به هر دلیل فروخته می­شوند و صاحبشان عوض می شود، به خاطر احساس گم کردن یا از دست دادن صاحب خود؛ در خلق و خو و رفتار معمولی آنها قطعاً تغییراتی به وجود می آید. برخی از کاسکوها چنان ماتم زده می شوند که تا مدت ها از حرف زدن می افتند و حالت بهت زدگی دارند و باور کردن این تغییر رفتار تا مشاهده نشود، دشوار است و وقتی مشاهده شود، شخص به عمق و اصالت عشق کاسکو به صاحب خودش پی می برد.

وقتی صاحب یک کاسکو بمیرد، هرچند تلاش شود که مردن صاحب از کاسکو مخفی بماند، بی نتیجه است و او از دست دادن معشوقش را می فهمد و در این حال نیز کاسکو اگرچه در همان خانه است، ولی از حرف زدن می افتد و حالت ماتم زدگی پیدا می­کند. به هرحال مدت­ها طول می کشد تا کاسکو بتواند از دست دادن صاحب خودش را فراموش کند و به صاحب جدیدش خو بگیرد.

در این مدت برخی از کاسکوها پرکَن می شوند و در رفتار همه آنها تغییر زیادی ایجاد می شود. خریدار بی تجربه یک کاسکوی اهلی یا اهلی سخنگو خیال می کند که به محض بردن آن به خانه، رفتاری کاملاً رام و اهلی از آن خواهد دید و می تواند سخنگویی اش را مشابه خانه صاحب قبلی اش ادامه دهد. اما چنین نیست و مدت ها طول می کشد تا کاسکو بتواند صاحب جدیدش را به جای صاحب قبلی در قلب خودش جای دهد و با او رفتاری مشابه صاحب قبلی داشته باشد و برای او همانند صاحب قبلی سخنگویی کند.

این نکته بسیار مهمی است که تمام خریداران کاسکوهای اهلی یا اهلی سخنگو باید به خاطر داشته باشند و خیال نکنند که اگر فروشنده می گوید این کاسکو مثلاً ۵۰ کلمه حرف می زند و فلان جملات را می­گوید؛ به محض بردن کاسکو به خانه می تواند ظرفیت واقعی سخنگویی کاسکو را از آن بشنود و اگر نشنود به معنای آن است که فروشنده دروغ گفته است.

بسیاری از کاسکوها پس از رفتن به خانه صاحب جدید، ممکن است به مدت یک تا سه روز هیچ حرف نزنند و رفتار خصمانه ای با صاحب جدید داشته باشند. اما پس از آن، کم کم کاسکو حرف زدن را شروع میکند و ظرف ۱۵ روز اول، حداقل ٪۴۰ آموخته هایش را می گوید و گاه حتی تا چندین ماه پس از خرید، می بینیم که کاسکو کلمات یاد گرفته قبلی موجود در حافظه اش را می گوید.

البته گفته فوق به معنی آن نیست که شما به حرف هرکسی اعتماد کنید و خیال کنید که حتماً هر کاسکویی مطابق آنچه فروشنده گفته است، مدتی بعد سخن گویی اش تشدید می شود. برخی کاسکوها یک تا ۵ کلمه بلدند و از قضا چنان پر رو هستند که به محض نزدیک شدن به آنها کلمه ای مثل؛ کاسکو – سلام و غیره را می گویند.

خریدار بی تجربه چنین می پندارد که چنین کاسکویی حتما در سخن گویی بسیار قدر است، حال آن که پس از خرید متوجه می­شود که پول گزافی بابت آن پرداخته است و آن کاسکو فقط ۲ یا ۳ کلمه را اصطلاحاً «پُررو» حرف می زند و از دیگر تعریفهایی که در مورد آن شده است، خبری نیست و در آینده هم نخواهد بود. لازم به ذکر است که کاسکوهای کم سخن (یک تا چند کلمه ای)، مشکلشان این است که غالباً ظرفیت بیش از ان تعداد کلمه را ندارند.

درک این موضوع ساده است. به این معنی که اگر ظرفیت یادگیری بیشتر داشتند، ظرف چند سال زندگی با خانواده قبلی، می بایست در همان خانواده یاد می گرفتند. در بسیاری از مواقع علت فروش یک کاسکوی خانگی این است که پس از چند ماه اول که از حالت وحشی به اهلی تبدیل می شوند، هرچه آموزش می بیند، چیزی یاد نمیگیرد. متأسفانه در ایران اغلب صاحبان چنین کاسکوها اقدام به فروش آنها می کنند و پس از فروش در به دری آنها از این خانه به آن خانه شروع می شود، زیرا صاحب بعدی و تمام صاحبان بعدی نیز مثل صاحب اولیه فکر می­کنند و بسیار جفاکارانه است این طرز فکر در مورد کاسکوهایی که من آنها را با تک تک سلول­های وجودم شناخته ام و تا امروز بیش از ۸۵۰۰ ساعت از عمر مفیدم را برای شناخت آنها صرف کرده ام و فکر می­کنم که ارزش آن را دارند که مابقی عمرم را نیز صرف آنها کنم).

برخی از کاسکوها نیز به این علت فروخته می شوند که ظرفیت یادگیری سخنگویی آنها فقط در حد چند کلمه است و گفتن این چند کلمه در طول هر روز، هرچند هم که توسط کاسکو تکرار شود، چون تعداد کلمات کم است و معمولاً چنین کاسکو، همان چند کلمه را هم فقط روزی چند بار تکرار می­کنند و از قضا در زمان گفتن همان چند کلمه هم ممکن است که غالباً صاحب کاسکو حضور نداشته باشد، در حالی که صاحب کاسکو می داند که کاسکویش چند كلمه حرف می زند، ولی چون گاه گاه شنیدن آن چند کلمه کفایت آرزویش را نمی کند، غالباً تصمیم به تعویض آن می گیرد.

در خرید کاسکوهای سخنگو، خریدار بی تجربه و به خصوص برخی افراد که خیال می کنند خیلی زرنگ هستند، به فروشنده می­گویند: من یک کاسکو می خواهم که فقط چند کلمه ای حرف بزند. زیاد مهم نیست که سخن گویی قوی باشد. این جور افراد زرنگ و بی تجربه در کار کاسکو، شنیده اند که هرچه کاسکو پر صحبت تر باشد، گران تر است و برعکس. لذا تصمیم می گیرند یک کاسکوی چند کلمه ای خریداری کنند . با این خیال که هر شب با تمرین کردن با چنان كاسكو، می توانند یک کلمه به آن یاد بدهند. لذا خیال می­کنند که ظرف دو ماه می­توانند به چنان کاسکو ۶۰ کلمه باد بدهند. بنابراین به جای خرید یک کاسکوی ۶۰کلمه ای واقعی و پرداخت قیمت آن (مثلاً ۱۰ میلیون ومان)، به خیال خود یک کاسکوی چند کلمه ای به قیمت مثلاً ۲ میلیون تومان خریداری می­کنند و پیش خودشان فکر می­کنند اگر ظرف دو ماه هر شب یک کلمه به آن یاد بدهم، ظرف دو ماه کاسکو به ۶۰ کلمه می رسد و مبلغ صرفه جویی شده را صرفه جویی می کنم. اما چنین نیست! همه خریداران بی تجربه باید بدانند که اگر این تفکر آنها درست باش آن کاسکو ظرف چند سال گذشته که در خانه صاحب قبلی بوده، نمی بایست در حد چند کلمه ای مانده باشد و می بایست طبق تفکر او، اکنون قدرت سخنگویی اش از ۱۰۰۰ کلمه هم بیشتر باشد.

بنابراین به عنوان یک قاعده کلی و عمومی، کاسکوهای اهلی غیر سخنگو که مدت ها در خانه صاحب خود سخن گو نشده اند، سخن گو نخواهند شد و چنین کاسکوها جز کاسکوهای غیر سخن طبقه بندی می شوند. همچنین کاسکوهای ۱- ۲… ۵… ۱۰… ۲۰… ۳۰… ۵۰ کلمه ای، معمولاً ظرفیت یادگیری سخن گویی اشان همین مقدار است و به فرض که صاحب آنها حوصله اش از آموزش کاسکو سر رفته باشد و صاحب جدید با علاقه و انرژی جدید به آموزش آنها بپردازد، فقط به میزان جزیی می تواند به مجموعه کلمات یاد گرفته توسط آنها، کلمات جدیدی بیفزاید.

نکات مهم در خرید یک کاسکو پیشرفته

بنابراین کسی که قصد داشتن یک کاسکوی بسیار پیشرفته را دارد، فقط از دو طریق می تواند به چنان کاسکویی دست یابد. روش اول این است که چنان کاسکویی را با پذیرفتن مبلغ قيمت آن از فردی امین یا به کمک مشاوری امین خریداری کند. روش دوم این است که یک کاسکوی وحشی و ترجیحاً یک کاسکوی وحشی ۲ تا ۳ ساله را خریداری کند. این کاسکو پس از حدود ۳ تا ۴ ماه اهلی و آموزش پذیر می شود. اگرچه شما می توانید از همان روز اول با آن حرف بزنید.

حال دو تا شانس باید بیاورید. یکی این که این جوجه جزء کاسکوهای غیر سخن نباشد و سخنگو شود و دیگری این که سخنگو شدن آن در حدی باشد که مطابق میل شما باشد. برخی افراد به دلیل کم پولی یا تکیه به شانس، روش دوم را انتخاب می کنند و برخی نیز به شانس اعتقاد ندارند و از همان ابتدا خود را آماده می کنند که یک کاسکوی سخنگوی پیشرفته خریداری کنند. به هر حال باید دانست که فقط با خرید یک کاسکوی سخنگو و آن هم با قابلیت سخنگویی کاملاً مشخص شما می توانید به کاسکوی مطلوب خود برسید و اگر شما این روش را انتخاب نکنید، بناچار باید یک کاسکوی وحشی را خریداری کنید، آن را اهلی کنید و مشغول آموزش آن شوید. حال تا چه حد ممکن است با این روش، آن کاسکو سخنگو شود، خدا داند و اگر سخنگو شد، تاچه حد ممکن است یک کاسکوی سخنگوی پیشرفته شود، این را هم فقط خدا می داند و بس و هرکسی بیش از اظهار فضل کند، فقط یاوه می گوید، حال چنین می گوید چون نمی داند یا میل به اظهار فضل بیهوده دارد با میل دارد کاسکویی را با قیمت بالاتر از ارزش واقعی اش به شما غالب کند.

پس اگر کسی با هر نیت دست گذاشت روی یک کاسکوی وحشی (جوجه یا بالغ) و گفت: این کاسکو حتماً سخنگو می­شود و از این یاوه بدتر، بگوید، این کاسکو یک سخنگوی خوب می شود، او حتماً اشتباه می­کند و احدی در دنیا وجود ندارد که بتواند سخنگو شدن یا نشدن و کیفیت سخنگویی یک کاسکوی وحشی را از روی شکل ظاهری اش یا هیچ علامت دیگرش تشخیص دهد.

بنا به دلایل فراوان، مشتاقان خرید کاسکو، نباید عجله کنند. بلکه باید ابتدا کتاب های کاسکو را بخوانند تا هم یاد بگیرند که پس از خرید کاسکو، چگونه باید از آن نگهداری کنند؛ چگونه باید آن را تغذیه کنند؛ چگونه باید بهداشت آن را رعایت کنند؛ چگونه باید با آن رفتار کنند؛ چگونه باید زبان بدن و زبان صداهایش را یاد بگیرند؛ چگونه باید آن را حمام درست دهند؛ چگونه باید آن را آرایش کنند؛ چگونه باید آن را آموزش دهند و از همه مهم تر، چگونه باید از مشاورت فردی متخصص در امور کاسکو استفاده کنند و بعد نسبت به خرید کاسکو اقدام کنند و نیز برای صدها سئوالی که قطعاً در رابطه با کاسکو برای همگان پیش خواهد آمد، از این کتاب ها جوابشان را دریافت کنند.

اگر هر شخص قبل از خرید کاسکو، اطلاعات لازم را داشته باشد، کاسکویی مطابق با پولی که میل دارد به خرید کاسکو اختصاص دهد، به دست او می رسد. کاسکوی خوب وحشی به معنای کاسکویی است که کاملاً سالم باشد و در سن مناسبی باشد و کاسکوی خوب سخنگو به معنی کاسکویی است که کاملاً سالم باشد و سخن گویی و قابلیت یادگیری آن، معادل پولی باشد که بابت آن پرداخته می شود. همچنین شما از قبل یاد می گیرید که چگونه باید از کاسکویی که می خواهید خریداری کنید، نگهداری کنید.


این تجربه است که کمک می کند در هر تجارتی موفق شوید، ما بدون هیچ چشم داشتی تجربه خود را در اختیار شما خواهیم گذاشت
گروه تولیدی پژوهشی نیازی
امتیاز شما به مقاله
[: 3 امتیاز از مجموع: 5]
برچسب‌ها:

نظرات کاربران

2:27:55 AM

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بررسی تخصصی بوقلمون

به کانال تلگرامی ما بپیوندید

جوین خروج