0

هر آنچه که در مورد رکوردگیری و اصلاح نژاد در گوسفند باید بدانید

رکوردگیری گوسفند

پیشرفت علمی انسان در تمام رشته ها منوط به تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده و ساده نمودن عوامل و یا معیارهای قابل اندازه گیری است که بتوان آنها را بطور منطقی ارائه و نشان داد. افزایش بازدهی در دامپروری، با اندازه گیری صحیح صفات مورد نظر و محاسبه دقیق آنها ارتباط مستقیم دارد. خبرگی و هنر دامپروری در شناسائی و قضاوت دام­های مناسب نیز زمانی می­تواند در انتخاب افراد گله داشتی مؤثر باشد که با توجه به معیارهای قابل قبول صورت پذیرد. در این پست به مراحل اصلاح نژاد گوسفند و رکوردگیری گوسفند می پردازیم.

رکوردگیری گوسفند و اصلاح نژاد در گوسفند

تعداد و تنوع معیارهای نامبرده بخاطر اختلاف سلیقه دامپروران موجب گردیده است که روش استانداردی تهیه شود که بر اساس آن بتوان به نتیجه نهائی از نظر انتخاب افراد مناسب گله دست یافت. به همین جهت تمام عوامل یا معیارهای موجود در یک دامداری را باید اندازه گیری نمود تا بعداً بتوان در ارزیابی نهائی، احتمال اشتباه را به حداقل ممکن .رسانید. برنامه رکوردگیری گوسفند بعنوان یک وسیله عملی تنها با پیشرفت دانش دامپروران می تواند برای توسعه دامداری در یک منطقه مورد بهره برداری قرار گیرد و طبیعتاً ارتباط دامدارها در یک منطقه با یکدیگر و یا بطور کلی در سطح کشور به این امر کمک بسزائی خواهد کرد. زیرا رکوردگیری گوسفند در یک دامداری بدون در نظر گرفتن برنامه سایر دامداری ها فقط بعنوان یک نمونه می­تواند تلقی شود. بنابراین بهتر است کنند یک برنامه که با همکاری دامدارهایی که از روش استاندارد پیروی می کنند یک برنامه صحيح و مطلوب برای سرعت بخشیدن به کار اصلاح نژاد طرح ریزی نمود و با ارزیابی نتایج­ها، مناسب ترین دام­ها را برای تهیه نسل بهتر بعنوان گله داشتی نگهداری کرد.

اول- سیر تحولات رکوردگیری گوسفند

اجرای برنامه های رکوردگیری گوسفند با مقایسه با سایر دام­های اهلی متأسفانه از پیشرفت و توسعه محسوسی برخوردار نبوده است به همین علت روش­های پرورش گوسفند نیز با تغییر و دگرگونی­های کمتری روبرو گردیده و شاید بتوان وجود مراتع ییلاقی کوهستانی و پرورش گوسفند را بصورت چرای آزاد یکی از عوامل مؤثر این امر دانست بعلاوه تولید سریع محصولات گوسفند، با استفاده از زمین­هائی که از نظر کشاورزی فقیر هستند موجب گردیده است که اجرای برنامه های اصلاح نژاد گوسفند در بسیاری از کشورها به علت تقبل هزینه های مربوطه نادیده گرفته شود به این امر می­توان نارسایی در کمک های مالی و فنی دولت و نیز استفاده از روش­های سنتی و قدیمی را اضافه نمود. مجموعه عوامل فوق از تمرکز سرمایه در بخش پرورش گوسفند کاسته است. طبیعت سرزمین­های پهناور و کوهستانی نیز خود نقش عمده ای در میزان سرمایه ­گذاری دامداران در امر گله داری دارد چنانکه ایلات و عشایر ایران که حرفه اصلی آنها گله داریست از تأثیر تغییر ناگهانی طبیعت مصون نیستند و بخاطر مشکلات فوق و نیز بواسطه اقتصادی نبودن اجرای عملیات مربوط به رکوردگیری گوسفند این نوع دامداران فرصت تهیه رکورد از گله خود را نداشته اند.

عمل رکوردگیری گوسفند در کشورهای مختلف از ابتدای قرن اخیر شروع شده و احتمالاً فنلاند اولین کشوری بوده که به این کار اقدام کرده است. در ۱۹۱۸ «اتحادیه گوسفندداران نژاد خالص لندریس» در فنلاند تشکیل گردید و از همان هنگام برنامه دقیقی در زمینه رکوردگیری گوسفند تنظیم و به مورد اجرا گذاشت نژاد خالص لندریس فنلاندی از تیپ گوشتی- پشمی و از نظر بره زائی از جمله بهترین نژادهای دنیاست و نسبت بره زائی آن به ۲۶۰ درصد در سال می رسد.

در نژادهای پشمی بیشترین توجه را به «تظاهر و یا وضع صفت روی خود فرد» معمول می­دارند بدین معنی که هنگام انتخاب میش یا قوچ پیش از اینکه به اجداد فرد توجه نمایند به چگونگی تظاهر صفت روی خود حیوان توجه می نمایند.

دوم- صفات مورد نظر در رکوردگیری گوسفند

چنانکه اشاره شد اساساً گوسفند به منظور تولید پشم، گوشت، شیر، پوست پرورش داده می­شود. اهمیت این صفات برحسب شرایط جغرافیائی و احتیاجات بازار از نقطه ای به نقطه دیگر فرق می­نماید. توسعه صفات فوق بطور کلی با مدیریت کارآمد و ایجاد تغییرات مطلوب ژنتیکی امکان پذیر است. یقیناً تهیه و استفاده از رکوردگیری گوسفند از نظر مدیریت صرفاً برای تنظیم میزان تولید و با توجه به ارزش های اقتصادی آن محصول بکار می­رود ولی از نقطه نظر اصلاح نژاد، رکوردها را جهت محاسبات آماری پیچیده و برآورد معیارهای ژنتیکی برای انتخاب افراد گله مورد استفاده قرار می­دهند بهرحال برای اینکه ارزش یابی صفات به رکوردگیری گوسفند معنی دهد لازمست «وراثت پذیری» و در صورت امکان تکرارپذیری هریک از صفات و همبستگی ­های ژنوتیپی و فنوتیپی آنها با یکدیگر محاسبه شود و عادت پذیری دام به محیط نیز مورد توجه قرار گیرد.

بطور خلاصه صفاتی که در یک گله از نظر تولید گوشت و شیر و پشم باید مورد بررسی قرار گیرند عبارتند از:

۱- تولید سالانه بره در یک گله:

قابلیت و کارآئی میش­ها از نظر تولید بره به عوامل مختلفی بستگی دارد که عبارتند از:

1-1- قصر شدن که بوسیله عوامل زیر تحت تأثیر قرار می­گیرد:

  • الف: عدم اولاسیون یا تخمک گذاری
  • ب: عدم باروری
  • پ: مرگ و میر جنین

2- 1- چند زائی: عواملی که برروی این صفت تأثیر می­گذارند عبارتند از:

  • الف- نسبت تخمک گذاری با تعداد اوول­های آزاد شده
  • ب- درصد اوول­هائی که بارور شده اند.
  • پ- مرگ ومیر جنین

۱-۳- مرگ و میر بره ها از ابتدای تولد تا پایان شیرخوارگی عواملی که بر روی آن تأثیر می­گذارند عبارتند از:

الف- تعداد بره های متولد شده از یک مادر

  • ب- وزن بره در هنگام تولد
  • پ- رفتار مادر
  • ت- وجود کلسترم (آغوز) هنگام تولد
  • ت- میزان شیر مادر
  • ج- عوامل مختلفی که به مادر ارتباط ندارد.

چندزائی در میش از مهمترین صفات می­باشد و از مدت­ها پیش به آن توجه زیادی مبذول شده است این صفت به راحتی قابل اندازه گیری است و میزان تکرار پذیری و وراثت پذیری آن به ترتیب از ۳۰ درصد و ۲۰ درصد تجاوز نمی نماید. اگر چه این ارقام نشان می دهند که از نظر ژنتیکی این صفات چندان قابل توجه نیستند ولی آزمایشات متعدد نشان می­دهد که صفات مزبور در برابر انتخاب مادرانی که چند زا بوده اند بخوبی جواب مثبت داده است. البته در گله به این مسئله باید توجه داشت که علاوه بر انتخاب میش­های چندزا مسئله قصر بودن و یا وجود مرگ و میر بره ها از اهمیت خاصی برخوردار است. چنین بنظر می رسد که مرگ و میر بره از ابتدای زایش تا پایان شیرخوارگی با تغییرات عوامل محیطی همبستگی مستقیم و با چندزائی همبستگی معکوس دارد به این معنی که هرچه چند زائی در گله بیشتر باشد مرگ و میر نیز زیادتر است.

برآوردهای آماری نشان داده است که قصر شدن میش ها به عوامل ژنتیکی بستگی نداشته و تنها عوامل تغذیه­ای در این امر دخالت دارند.

سن میش ازنظر چندزائی بسیار مهم است و به تجربه ثابت شده که باروری میش در سن سه سالگی بیشتر از دو یا چهار سالگی است. البته باید توجه داشت که خصوصیات نژاد نیز برروی مسئله فوق مؤثر است. اگر چنانچه بخواهیم قوچ خود را از روی نتاج حيوان انتخاب کنیم طبعاً نتاج حاصله از اولین زایش نمی­تواند بیانگر ارزش واقعی قوچ باشد بلکه باید تا دو یا سه زایش دیگر نیز رکوردگیری نموده و در نتیجه گیری نهائی به حساب آوریم.

فصل قوچ اندازی نیز می­تواند برروی درصد بره زائی مؤثر باشد. بره زائی فصل بهار و پائیز را می­توان با هم مقایسه نمود. در شرایط ایران اگرچه تجربه زیادی در این مورد وجود ندارد ولی تجربه عینی نشان داده است که بخاطر عادت گوسفند در شرایط اقلیمی ایران در بیشتر نقاط که قوچ اندازی در پائیز انجام می­شود در آغاز بهار میزان بره گیری بیشتر است.

بعضی از محققین نشان داده اند که بره زائی حاصل از باروری در اولین روزهای دوره فحلی بیشتر از دوره های دیگر بوده و در آخرین روزهای فصل قوچ اندازی کاملاً کم می­شود از لحاظ چند زائی تفاوت زیادی بین نژادها وجود دارد بر اساس روش سنتی در بین گوسفندان ایران گوسفند شال و گوسفند سنجابی از نقطه نظر دوقلوزایی بسیار مرغوب است در صورتیکه گوسفند بلوچی از این نظر چندان مرغوب نمی باشد.

2- عوامل مؤثر برروی صفات مادری:

علاوه بر تعداد بره های از شیر گرفته شده صفاتی دیگر نیز وجود دارد که بر روی ظرفیت تولید میش تأثیر می­گذارد. این صفات عبارتند از وزن در هنگام تولد و رشد در طی شیر خوارگی درشت بودن بره محیط رحمی، ژن­های مادری و ژن­های پدری اغلب دیده می شود که ما درهای درشت و مناسب اندام بره های سنگین تر بدنیا می آورند. به این ترتیب چنانچه قوچ گله هم درشت و مناسب اندام باشد می تواند بره هائی درشت تر بوجود بیاورد بهرحال در هنگام جفتگیری نژادهای مختلف باید توجه داشت که از تلاقی قوچ درشت اندام با میش کوچک اندام حتی المقدور خودداری کرد زیرا ممکن است که زایش حیوان با مشکل سخت زائی مواجه گردد.

سرعت رشد بره به ظرفیت شیرواری مادر بستگی دارد. بنابراین میزان شیر مادر بعنوان یک صفت مادری مؤثر هنگام رکوردگیری گوسفند باید مورد محاسبه قرار گیرد. البته اهمیت این صفت در گله هائی که به منظور تولید شیر نگهداری می­شوند بیش از گله هائی است که به منظور تولید گوشت پرورش می یابند.

3- کارآئی میش­های گله از نظر بازده غذائی

این اصطلاح در اصل رابطه میزان مواد غذائی داده شده به حیوان و میزان محصول بدست آمده است که بصورت بازده غذائی و یا نسبت تبدیل غذائی بیان می­شود. بنابراین در دفاتر رکوردگیری گوسفند باید مقدار غذای خورده شده و وزن ماهیانه دام­ها در ضمن برنامه های اصلاح نژاد یادداشت و بعداً مورد محاسبه واقع شود.

سوم – عادت پذیری نسبت به محیط:

عادت پذیری را می­توان با توجه به طول عمر حیوان ارزیابی نمود. طبعاً برای محاسبه آن از درصد مرگ گله و میزان تولید محصولات گله مثل شیر و پشم و گوشت بعنوان معیار میتوان استفاده کرد بهرحال عواملی که در این امر مؤثر هستند به ترتیب ذیل قابل بررسی می­باشند:

  • مقاومت در برابر بیماری
  • مقاومت در برابر عوامل مهاجم
  • مقاومت در برابر استرس­های تغذیه ای که معمولاً بوسیله عوامل زیر بروز می کنند.
  • محرومیت نسبی غذا فساد دندان­ها، تغییر عادت غذائی
  • مقاومت در برابر استرس­های فیزیکی حاصل از شرایط نامساعد آب و هوا مشتمل بر: عادت پذیری فیزیولژیک، اختصاصات پشم در بره و میش، رفتار گوسفندان بطور انفرادی و یا در گله.

مقاومت در برابر پیری:

طبعاً کلیه عوامل عادت پذیری نسبت به محیط که در بالا به آنها اشاره شد باید در گله های متعدد و بطور مقایسه ای بررسی .شود زیرا مستقیماً و فقط روی دام­های سالم یک گله قابل اندازه گیری نیستند بدین معنی که میزان تولید محصول در شرائط مختلف می­تواند اثر اختصاصی محیط را معین نماید. لازم به یادآوری است که با استفاده از بعضی از روش­های آماری نیز می­توان به چگونگی میزان اثرات محیطی پی برد.

چهارم- تهیه ورقه پیشینه و اوراق رکوردگیری گوسفند

برای روشن بودن سوابق گله باید ورقه مخصوصی بنام ورقه پیشینه تهیه و سوابق و رکوردگیری گوسفند را در آن یادداشت کرد. در ورقه نامبرده، اطلاعاتی از قبیل نمره گوش، مشخصات نژادی، جنس و تاریخ تولد بره و خصوصیات پدر و مادر و غیره را یادداشت می کنند. اطلاعات فوق را ممکن است در یک یا چند برگ جمع آوری و تدوین نمود. نمونه­ هائی از اوراق پیشینه و نوع آگاهی­هائی را که باید در آنها جای داد.

علاوه بر آگاهی هائی که در اینگونه اوراق باید ذکر کرد، گاهی اوقات نیز گروه های خونی و بعضی اجزاء یا پارامترهای بیولوژیک افراد گله را نیز در اوراق پیشینه یادداشت و ثبت می­نمایند. البته این امر بیشتر در مورد گله هائی صورت می گیرد که بصورت خالص نگهداری می­شوند و عملیات اصلاح نژاد بر اساس تدوین و توجه به شجرة دام انجام می­پذیرد. از گروه های خونی می­توان در تعیین شجرة دام استفاده کرد زیرا در تدوین شجرة دام، علاوه به تقلب های عمدی، گاهی نیز تقلب های غیر عمدی مشاهده می­شود. بعنوان مثال، هنگامی که یک میش آبستن دوباره فحل شده با یک قوچ جدید جفت گردد، دامدار واقعاً از نسب بره ای که متولد می­شود اطلاعی نخواهد داشت و در چنین مواردی است که تعیین گروه های خونی کمک مؤثری به چگونگی حل مسئله می نماید.

گذشته از گروه های خونی، امروزه از پارامترهای دیگر مانند انواع پروتئین های شیر، ترکیبات و یا اجزای پلاسمای خون و تیپ های مختلف هموگلوبین نیز به منظور آگاهی از اصل و نسب گوسفند و درجة خلوص گله استفاده می­کنند از میان پارامترهای نامبرده در زمینه تیپ هموگلوبین در گوسفند مطالعات نسبتاً بیشتری صورت گرفته است. در گوسفند بالغ تاکنون چهار تیپ هموگلوبین به روش الکتروفورز جدا شده و بنام تیپ­های AوB و CوD نام گذاری گردیده است. در میان چهار تیپ نامبرده محاسبة فراوانی ژن یا نسبت و فورتیپ­های AوB بیشتر حائز اهمیت است زیرا تیپ A با میزان تولید پشم و تیپ B با میزان تولید بره همبستگی مستقیم دارد.

براساس مطالعاتی که در ایران روی گله­ هائی از گوسفندان بلوچی و قره گل ( متعلق به ایستگاه های تحقیقاتی خراسان وابسته به سازمان دامپروری کل کشور) انجام شده ملاحظه گردیده است که فراوانی تیپ B در هر دو نوع گوسفند بیش از سایر تیپ ها و فراوانی تیپ B در گوسفند بلوچی بیش از گوسفند قره گل می باشد.

پنجم – اصلاح نژاد در گوسفند و راه­های آن

گوسفند از نظر تعداد نژاد از تمام حیوانات اهلی متنوع تر و در هر منطقه و موقعیت جغرافیائی دارای ویژگی­های همان منطقه می باشد. به همین جهت گله داران سعی نموده اند که گله های خود را بطور خالص نگهداری و از آمیختن گوسفندان خود با سایر انواع خودداری نمایند اگر چه در بیشتر نقاط ایران گله های مخلوطی از گوسفند وجود دارد اما اکثر گوسفندان هر ویژگی های مشترک می باشند و بعلاوه همگی خود را با شرائط جغرافیائی و یا اقلیمی در آن منطقه سازگار نموده اند بطور اعم و صرف­نظر از شرائط گوناگون جغرافیائی، پرورش گوسفند در کلیه نقاط دنیا به منظور بهره برداری از صفات تولیدی آن صورت می گیرد.

چنانکه قبلاً اشاره شد در ایران هدف از گوسفندداری به ترتیب اهمیت، تولید گوشت، شیر و پشم بوده است نظر به اینکه گوشت گوسفند در مقایسه با سایر گوشت­ها بالاترین نسبت مصرف را بخود اختصاص داده (حدود ۶۰ تا 70 درصد) به امر پرورش گوسفند بویژه از نظر تولید گوشت بیشتر از سایر موارد توجه شده است. تولید شیر میش نیز متناسب با تقاضای بازار و احتیاجات غذائی دامداران مورد توجه قرار گرفته است و دامداران ترجیح می­دهند که میش های شیروار را در گلة خود حفظ نمایند. در عین حال با توجه به افزایش تولیدات شیر امر پرورش گوسفند از نظر تولید شیر کمتر توجه گردیده است. صنعت تولید پشم نیز فقط بصورت سنتی و از نظر تهیه نخ قالی بافی مورد توجه است و به افزایش ظرفیت تولیدی گوسفندان ایران از لحاظ پشم مخصوص قالی بافی کمتر اهمیت داده شده است.

باید توجه داشت که افزایش تولیدات گوسفند در چهار چوب مراتع موجود و زمین­های زیر کشت و مورد بهره ­برداری، فقط از طریق اصلاح نژاد و بالا بردن بهره ژنتیکی گوسفند امکان پذیر است. در غیر اینصورت باید با به زیر کشت بردن اراضی جدید، استفاده از روش­های نوین آبیاری و بهره گیری بیشتر از کودهای حیوانی و شیمیائی علوفه بیشتر تهیه نمود و در نتیجه تعداد دام را افزایش داد. بدیهی است با افزایش تعداد دام، تهیه چراگاه­ های جدید نیز از ضروریات می­باشد و این نوع افزایش تولیدات گوسفند، مستلزم هزینه فراوان خواهد بود. به همین جهت بنظر می­رسد آنچه بیش از هر چیز باید مورد نظر قرار گیرد اصلاح نژاد و افزایش ظرفیت تولیدی گوسفندان موجود است که خود مستلزم توجه به چگونگی انتخاب یا گزینش در گله و نحوه استفاده از صفات اقتصادی در گوسفند است.

۱ – تعریف انتخاب یا گزینش

انتخاب یا گزینش نژاد عملی است که بوسیله آن بهترین افراد یک گله بعنوان والدین برگزیده می­شوند تا به کمک آنها بتوان بهترین افراد نسل بعد را تولید نمود. گزینش نژاد، مهمترین عملی است که دامپرور بوسیله آن می­تواند در امر اصلاح افراد گله اقدام نماید و اساسی ترین بازتاب این عمل، تثبیت و یا تقویت صفات مطلوب در میان افراد گله است گزینش و متعاقب آن اصلاح نژاد در صورتی موفقیت آمیز است که میانگین مقدار صفت مورد نظر در گله از یک نسل به نسل دیگر افزایش یابد.

۲- محاسبه عملی گزینش نژاد بر حسب ر کورد پشم سالیانه

در عمل، انتخاب یا گزینش نژاد را بر اساس مثال ساده زیر انجام می­دهیم: فرض می­کنیم می­خواهیم یک گله گوسفند را از نظر تولید پشم سالیانه اصلاح کنیم. بنابراین صفت مورد نظر وزن پشم سالیانه است که باید عمل گزینش و در نتیجه اصلاح نژاد را با توجه به این صفت انجام دهیم. هرگاه گله گوسفند مورد بحث مشتمل بر ۲۰ میش باشد ابتداء جدولی بر اساس  تنظیم می­کنیم و سپس با مراجعه به ورقه پیشینه میش ها شماره گوش و وزن پشم سالیانه آنها را بدست می آوریم و اطلاعات حاصله را در ستون های (۱) و (۲) جدول یادداشت می­کنیم. سپس بر اساس ستون (۲) جمع و میانگین وزن پشم سالیانه را محاسبه و تعیین می­نمائیم (38/3= 20: 75/67). آنگاه گوسفندانی را که مقدار صفت مورد نظر در آنها معادل میانگین و یا بیشتر است انتخاب و بقیه را حذف سی کنیم در این مثال میش­هائی که وزن پشم سالیانه در آنها بیشتر از 38/3 کیلو است مورد گزینش قرار می­گیرند و بقیه حذف می­شوند. بعبارت دیگر چنانکه ستون (۳) جدول نشان می دهد از ۲۰ فرد گله،۱۳ میش انتخاب و ۷ میش حذف می­گردند.

با توجه به مثال بالا می­توان به سادگی دریافت که در عملیات گزینش نژاد، ضمن نگهداری افرادی که مقدار صفت مورد نظر در آنها معادل و یا بیش از میانگین گله است، افرادی که مقدار صفت مورد نظر در آنها کمتر از میانگین گله است نیز خواه و ناخواه حذف می­شوند.

در مرحله بعد، مقدار وزن پشم سالیانه را در افراد برگزیده در ستون(۳) جدول يادداشت و جمع و میانگین آنرا محاسبه و تعیین می نمائیم.

63/3= 13: 25/47

چنانکه ملاحظه می­شود در نتیجه گرینش افراد مناسب، گله ای حاصل می شود که میانگین مقدار صفت مورد نظر در آنها (63/3) نسبت به میانگین گله مادر یا گله اولیه (38/3) افزایش یافته است. افزایش مقدار صفت  نظر را در اصطلاح بنام «فزونی گزینش» می­خوانیم و آنرا از رابطه زیر بدست می آوریم:

SD1=Ms-Mp

که در آن 1SD، MS، MP به ترتیب مقادیر «فزونی گزینش»، میانگین صفت مورد نظر در افراد برگزیده و میانگین صفت مورد نظر در گله مادر را نشان می دهد. بر اساس رابطه فوق در مثال مورد بحث مقدار فزونی گزینش در گله برابر است با:

(كيلو)

بعبارت دیگر در نتیجه عمل گزینش میانگین وزن پشم سالیانه در افراد برگزیده معادل ۲5۰ گرم بیشتر از میانگین گله اولیه است.

3- محاسبه بهره ژنتیکی حاصله از جفت گیری میش و قوچ های برگزیده:

همانند محاسبات فوق را میتوان برای تعیین فزونی گزینش در قوچ های گمه نیز انجام داد بعنوان مثال، در صورتی که میانگین وزن پشم سالیانه در قوچ های گله (35/3) کیلو باشد و ۲ رأس قوچ با پشم سالیانه ای به وزن (25/4) و (- /٤) كيلو بعنوان قوچ های برگزیده در نظر گرفته شده باشند، ابتدا میانگین وزن پشم را در قوچ های برگزیده تعیین می­کنیم:

12/4= 2: 25/8= 2: (25/4+ 4)

و آنگاه فرونی گزینش را در مورد قوچ­ها بر اساس رابطه زیر بدست می آوریم:

در صورتیکه از قوچ های برگزیده فوق برای جفت گیری با میش­های برگزیده در مثال مورد بحث استفاده شود و بخواهیم نتیجه گزینش را در بره های حاصله ملاحظه کنیم و بعبارت دیگر به اثر اصلاح نژاد در آنها پی ببریم لازم ت که ابتدا «فزونی گزینش گله» را محاسبه کنیم «فزونی گزینش گله» معدل فزونی های مربوط در میش و قوچ های برگزیده است:

(كيلو) 51/0= 2: (77/0 +25/0) = 2: (SD2+ SD1) = SD

حال اگر عمل جفتگیری بین قوچ و میش برگزیده انجام و بره هائی حاصل شود که بعد از طی زمان معین، در سن مشابه میش­های گله اولیه، رکورد پشم آنها بدست آید می­توان نتیجه اصلاح نژاد را بوسیله «بهره ژنتیکی» مشخص نمود.

در عمل، ابتدا شماره گوش فرزندان و وزن پشم آنها را به ترتیب در ستون های (٤) و (5) جدول یادداشت می­کنیم و آنگاه جمع و میانگین و وزن پشم سالیانه را در آنها تعیین و محاسبه می­نمائیم (55/3= 13: 25/46). با این ترتیب در اثر گزینش، میانگین وزن پشم سالیانه در میش های نسل اول (55/3) نسبت به میانگین وزن پشم در گله مادر (38/3) افزایش یافته است. افزایش فوق را بعنوان بهره ژنتیکی می­خوانیم و مقدار آن را از رابطه زیر بدست می آوریم :

GG=M1-MP

که در آن GG و M1 و MP به ترتیب مقادیر «بهره ژنتیکی»، «میانگین مقدار در صفت مورد نظر در نسل اول» و «میانگین مقدار صفت مورد نظر در گله مادر» را نشان می­دهد.

بر اساس رابطه فوق در مثال مورد بحث مقدار بهره ژنتیکی برابر است با

(کیلو) 17/0= 38/3- 55/3= GG

بعبارت دیگر، در اثر جفتگیری قوچ و میش های برگزیده، میانگین وزن پشم سالیانه در نسل اول بمقدار ۱۷۰ گرم بیشتر از گله مادر شده و در نتیجه نژاد مربوطه از نظر مقدار «تولید پشم سالیانه» اصلاح گردیده است.

باید توجه داشت که «بهره ژنتیکی»، میش­های نسل اول را با میش های گله مادر مورد مقایسه قرار می­دهد در حالیکه «فزونی گزینش گله» ، افزایش مقدار صفت مورد نظر را در میش و قوچ های برگزیده برای عمل جفتگیری و نیل به بهره ژنتیکی مشخص می­سازد.

۴- محاسبه وراثت پذیری یا نسبت توارث

تأثیر میش و قوچ گله اولیه را در تولید نسل اول می توان بر اساس «نسبت توارث» و به شکل زیر نشان داد:

که در آن H و GG و SD به ترتیب معادل «نسبت توارث»، «بهره ژنتیکی» و «فزونی گزینش گله» است.

در مثال مورد بحث مقدار H برابر است با 33/0 = 510/0: 170/0= H بعبارت دیگر ۳۳ درصد «افزایش تولید پشم» از راه توارث و ۶۷ درصد دیگر بوسیله عوامل متعدد و متفاوت دیگر حاصل شده است.

با توجه به رابطه H و یا شکل دیگر آن یعنی SD× H= GG می توان بسهولت دریافت که هرگاه «فزونی گزینش گله» و «نسبت توارث» در مورد یک صفت دردست باشد حدود بهره ژنتیکی را بسادگی می­توان تخمین زد. خوشبختانه تاکنون مقدار H در مورد بعضی صفات در گوسفند شناخته و تعیین شده است که بوسیله آن و با محاسبه «فزونی گزینش گله» مقدار بهره ژنتیکی قابل انتظار را در عملیات اصلاح نژاد گوسفند می توان برآورد نمود.

5- صفات اقتصادی در گوسفند

با توجه به هدفی که در امر پرورش گوسفند دنبال می­شود مهم ترین صفات اقتصادی در گوسفند به ترتیب عبارتند از:

الف- درصد باروری: چنانکه در پست و ضمن بحث تولید مثل اشاره گردید فحلی گوسفند معمولاً فصلی و در اکثر نقاط دنیا فصل پائیر مناسب ترین فصل جفتگیری است بیشتر نژادهای گوسفند فقط یک بار در سال جفت گیری و زایش می کنند اما نژادهائی نیز وجود دارد که بواسطه تغذیه بهتر و شرائط جغرافیائی مناسب قادر هستند سالی دو بار جفت گیری و زایش نمایند. چنانکه نوعی از گوسفندان سنجابی که به وسیلة ایل سنجابی نگهداری می شوند از نظر دوباره زائی مورد بهره برداری واقع می­گردند و از این لحاظ حائز اهمیت می­باشند. در برخی از دامداری­ ها هم که گله در آغل پرورش می یابد و دائماً گله قوچ در موجود است باروری در طول سال ادامه دارد. اما اغلب دامداران در اوایل پائیز قوچ را در گله رها می­سازند و شاید انتخاب اوایل پائیز برای این امر بخاطر آن است که بعضی قوچ­ها بعلت حساسیت به حرارت زیاد در طول تابستان از قدرت باروری کمی برخوردارند و به مجرد خنک شدن هوا آماده جفت گیری می­شوند.

از سوئی دیگر فصل قوچ اندازی باید طوری انتخاب شود که حداقل یکی دو ماه پس از زایش علوفه سبز در اختیار میش مادر و بره قرار گیرد. بهرحال تولید مثل و باروری یکی از صفات بسیار مهم اقتصادی در گله داری است و میزان آن با درآمد گله داران رابطه مستقیم دارد. هزینه مربوط به میش چه بره بوجود بیاورد و چه نیاورد در طول سال تقریباً یکسان است. با این ترتیب بدیهی است هر قدر نسبت بره زائی در گله بیشتر باشد دامدار درآمد بیشتری خواهد داشت. چنانکه قبلاً اشاره شد سن بلوغ جنسی برای نژادهای مختلف، یکسان نیست و تحت تأثیر عوامل ارثی و محیطی و بویژه تغذیه متفاوت است فعالیت جنسی در گوسفند نر حدود ۶ تا ۸ ماهگی و در گوسفند ماده کمی دیرتر آغاز می­شود (همانطور که در فصل هشتم بیان شد سن بلوغ جنسی در گوسفند صرفنظر از جنس بین ۶ تا ۱۲ ماهگی است). میش ها معمولاً اولین فحلی خود را در پائیز از نخستین سال تولد خود یعنی در سنین ۶ تا 10 ماهگی شروع می کنند و جفت گیری آنها در هنگام تکمیل بلوغ جسمی صورت می گیرد.  باروری میش­ها در اولین دورة تلقیح 50 درصد و در دومین دوره 3/23 درصد است. علت آنکه دوره تلقیح پس از نخستین دوره تلقیح، میش­ها را به نسبت زیاد نمی­توان بارور نمود آن است که اولاً زمان اوولاسیون در گوسفند قابل پیش بینی نیست. ثانیاً اوولاسیون در گوسفند مانند سایر پدیده های بیولوژیک دارای تغییرات انفرادی زیادی می باشد. ثانیاً اسپرم قوچ در دستگاه تولید مثل میش بیش از ۳۰ ساعت پس از تلقیح زنده نمی­ماند. رابعاً تخمک حاصله در لوله های رحم میش فقط 5 تا ۱۰ ساعت می­تواند زنده بماند. بنابراین فاصله زمانی حساس بین اوولاسیون و فحلی باید شناخته شود تا تلقیح مصنوعی با نتیجه مطلوب همراه گردد. به همین جهت معمولاً بهتر است در روز فحلی، میش­ها دوبار در روز تلقیح شوند تا نتایج مطلوب تری بدست آید.

براساس آزمایشاتی که در حیدرآباد کرج انجام شده معلوم گردیده است که درصد او ولاسیون گوسفندان آواسی و قزل در شرائط کرج یکسان می­باشد و از این نظر گوسفندان نامبرده بر گوسفندان بلوچی و کلکوهی (با نسبت درصد اوولاسیون مشابه یکدیگر) برتری دارند وراثت پذیری صفت اوولاسیون نزدیک به 15 درصد است و بخاطر کمی آن گزینش گوسفندان براساس صفت اوولاسیون نتیجه سریعی نمی تواند بدست دهد. باید توجه داشت که با آمیخته گری می توان بهره ژنتیکی این صفت را افزایش داد و ما در این زمینه بعداً در قسمت آمیخته گری توضیح خواهیم داد.

نسبت بره زائی نیز در گوسفند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تعداد بره ای که در هر سال بازای یکصد رأس میش بدست می آید بنام نسبت بره زائی معروف است که عوامل بسیاری برروی آن تأثیر دارد توارث، سن بلوغ، سن میش، میزان نور،حرارت، رطوبت نسبی،فصل ،سال تماس با قوچ، قابلیت باروری قوچ، بره داشتن و شیردهی، میش بیماری­های عفونی و بویژه امراض انگلی از جمله عواملی می­باشند که بر روی نسبت بره زائی میش تأثیر عمده می گذارند.

مطابق مطالعاتی که در مرکز اصلاح نژاد و پرورش گوسفند عباس آباد مشهد صورت گرفته و قبلاً به آن اشاره شد در میش­های بلوچی نسبت بره زائی و میزان باروری به ترتیب حدود ۱۱۳ و 85/86 درصد می باشد. مطالعات وسیعی نیز که در بعضی از کشورهای خارج بعمل آمده ثابت کرده است که نسبت باروری در گوسفندان نژادهای مختلف بین 85 تا ۸۸ درصد متغییر است. همین مطالعات نشان داده است که طی چهارده سال تجربه عملی، باروری بعضی انواع میش حدود 43/95 درصد بوده است و 54/92 درصد بره به هنگام زایش زنده مانده اند (نسبت بره زائی) و درصد بره های باقی مانده تا پایان شیرخوارگی 5/82 بوده است.

چندزائی نیز از نظر افزایش تولیدات گوسفند اهمیت اقتصادی زیادی دارد زیرا بسیاری از نژادها را می­توان یافت که قادرند ۳ تا ۷ بره بازای هر میش در سال بوجود آورند وراثت پذیری این صفت و بطور کلی صفت بره زائی نسبتاً کم و حدود ۱۰ تا 15 درصد است. چون صفت بره زائی دارای تغییرات فردی زیادی میباشد و فزونی گزینش آن هم نسبتاً قابل ملاحظه است، گزینش گله برای این صفت عمل مناسب و مفیدی محسوب می­شود. از سوئی دیگر بعلت آنکه تظاهر صفت بره زائی در بعضی نژادها و در برخی از انواع گوسفند بهتر از سایرین می­باشد براساس برنامه معین و با روش آمیخته گری می توان بسهولت نسبت بره­زائی را در یک گله افزایش داد.

ب- وزن بدن در پایان شیرخوارگی: چگونگی رشد بره یکی از صفات اقتصادی گوسفند است. این صفت به ویژه در گوسفندان تیپ گوشتی اهمیت مهم زیادی دارد. زیرا رشد سریع سبب می­شود که گوسفندان در سنین کمتر به وزن مناسب برای کشتار برسند.

میزان رشد بره از هنگام تولد تا پایان شیرخوارگی را می توان مبنای گزینش قرار داد. اگر چه سنی که در گوسفند بعنوان پایان شیرخوارگی تعیین می­شود متغیر است اما چون رشد در دورۀ شیرخوارگی تا اندازه زیادی به قابلیت مادری ظرفیت شیردهی میش بستگی دارد باید نسبت به تأثیر این عوامل توجه و دقت کافی مبذول داشت معمولاً وزن بدن در ۶۰ و یا ۹۰ روزگی بمراتب بیشتر از ۱۲۰ روزگی تحت تأثیر عوامل نامبرده قرار می­گیرد. بعلاوه ظرفیت ژنتیکی و وزن تولد بره و مدیریت و چگونگی تغذیه گله نیز برروی رشد بره تأثیر می­گذارد. با توجه به مجموعة عوامل فوق در برخی از نقاط، وزن در ۹۰ روزگی و در بعضی نقاط دیگر، وزن در ۱۲۰ روزگی مبنای گزینش قرار می­گیرد. بدیهی است چون وزن در 120 روزگی کمتر تحت تأثیر عوامل فوق است بعنوان مبنائی برای گزینش بهتر است از این صفت در برنامه­های اصلاح نژاد استفاده نمود.

وراثت پذیری وزن تولد ۳۰ تا 35 درصد است و در نتیجه، گزینش برای افزایش وزن تولد تا حدود زیادی مؤثر است اما بخاطر اینکه مشکلات سخت زائی را در گوسفند موجب می­شود و میزان تلفات را افزایش می­دهد لذا نباید در طی نسل های متوالی، این نوع گزینش را در گله تعقیب نمود. با توجه به اینکه رشد بره های تک و چندزا با یکدیگر اختلاف دارد لذا هریک باید بوسیله ضريب معینی تصحیح گردند. به همین جهت وزن در ۱۲۰ روزگی را به به کمک ضریب های 0529/1 برای دو قلو و 0923/1 برای سه قلو تصحیح می نمایند تا برمبنای بره های تک مورد محاسبه قرار گیرند.

وراثت پذیری وزن به هنگام از شیر گرفتن و یا در پایان شیرخوارگی نیز بسیار متغیر و بطور متوسط حدود ۳۰ تا 35 درصد می باشد و از این جهت گزینش برای افزایش آن تا حدودی مؤثر است. در مطالعاتی که روی گوسفندان قره گل، مهربان و نائینی در دانشگاه شیراز انجام شده و ما قبلاً به آن اشاره کردیم معلوم گردیده است که وزن تولد تنها صفتی است که سن مادر به نسبت قابل ملاحظه ای برروی آن مؤثر می­باشد اما سن مادر برروی وزن بهنگام از شیر گرفتن و رشد روزانه چندان تأثیری ندارد همین مطالعات نشان داده است که سبک ترین بره ها بهنگام تولد مربوط به مادرانی بوده اند که. سن داشته اند. براساس مجموعه گزارشات پژوهشگران مختلف، میش­های دوساله معمولاً بره هائی به وجود می آورند که وزن پایان شیرخوارگی آنها 5/2 تا 5/3 کیلو گرم سبک تر است. لذا براساس تفاوت بین برة میش­های دوساله و مسن تر، ضریب تصحیح را می­توان بدست آورد چنانچه این امر امکان پذیر نباشد می­توان به وزن پایان شیرخوارگی در بره های حاصله از میش­های دوساله ۳ کیلو اضافه کرد. در مطالعاتی نیز که روی گوسفندان قزل،بختیاری، کلکوهی، بلوچی و آواسی در حیدرآباد کرج انجام شده معلوم گردیده است که برة قزل چه از نظر جنس (نر و یا ماده) و چه از لحاظ نوع تولد (تک و یا دوقلو) از لحاظ افزایش وزن روزانه (از هنگام تولد تا ۶۰ روزگی) نسبت به چهار نوع برة دیگر برتری دارد.

پ- رشد پس از دورة شیرخوارگی: توجه به میزان رشد بره بعد از دورة شیرخوارگی از نظر اصلاح نژاد دارای ارزش نسبتاً زیادی است. زیرا در این دوره وابستگی بره به مادر از بین می­رود و ظرفیت ژنتیکی بره بطور اختصاصی بیشتر اهمیت پیدا می کند. وراثت پذیری این صفت حدود ٤٠ تا ٤٥ درصد می­باشد و این امر نشان می­دهد که اصلاح نژاد گوسفند از نظر رشد پس از دوره شیرخوارگی به کمک گزینش بره هائی که رشد سریع داشته باشند بخوبی امکان پذیر است.

ت- وزن بدن در یکسالگی: وراثت پذیری صفت وزن در یکسالگی حدود ٤٠ تا ٤٥ درصد است و می­تواند مبنای گزینش در عملیات اصلاح نژاد قرار گیرد. تکرار پذیری این صفت نیز بسیار زیاد است و با این ترتیب می­توان از میش­های سنگین تر که بره های سنگین تر تولید می کنند در همان سال اول بره زائی به نحو مطلوب بهره جست و برمبنای آن بره­هائی را که قرار است بعنوان جانشین میش­های داشتی در گله نگهداری شوند انتخاب نمود. گزینش براساس وزن بدن در یکسالگی بدلیل آنکه هم وراثت پذیری و هم تکرار پذیری آن بالاست اثر قابل ملاحظه ای در بهبود وضع گله دارد.

ت- تیپ بدن و صفات ظاهری: ویژگی­های مناسب برای تیپ های گوشتی و پشمی را در فصل سوم ضمن بحث شناسائی و قضاوت توضیح دادیم. دامداران باید توجه کنند که هرگاه به میش هائی در گله برخورد نمایند که از از نظر تولید مثل و بعضی صفات اقتصادی بسیار مناسب و از لحاظ بعضی صفات ظاهری، تقریباً نامطلوب باشند بهتر است چنین میش هائی را با قوچ هائی که از نظر صفات ظاهری در وضعیت بسیار عالی قرار دارند تلاقی دهند. وراثت پذیری «تیپ بدن و صفات ظاهری» در گوسفند بسیار کم و حدود ۱۲ درصد است و بنابراین گزینش بر اساس این معیار نتایج رضایت بخشی به وجود نخواهد آورد. اما به همان ترتیبی که ذکر گردید یعنی با استفاده از قوچ های مناسب وضع این صفات را می­توان در گله بهبود بخشید. سابقه طولانی اصلاح نژاد گوسفند در دنیا و ایجاد نژادهای خالص و با تیپ و شکل مطلوب مانند مرینوس و سافوك در دوران حاضر گواه آن است که انواع گله های مختلف را از نظر تیپ و شکل ظاهری بنحو دلخواه می­توان خالص و یا اصلاح کرد.

ج- ویژگی های لاشه: وراثت پذیری صفات مربوط به لاشه در گوسفند نسبتاً قابل ملاحظه می باشد و به همین جهت گزینش برای این صفات از نظر تولید گوشت اثرات مطلوبی دارد. بدیهی است که پی بردن به ارزش لاشه پس از کشتار گوسفند بدست می­آید و مستقیماً برای اصلاح نژاد و جفت گیری های بعدی (با استفاده از همان گوسفند) قابل بهره برداری نیست. به همین جهت بهتر است با جمع آوری آمار و ارقام مربوط به لاشه اطلاعات کافی بدست آورد و بدینوسیله درباره خویشاوندان گوسفند ذبح شده قضاوت نمود. بدیهی است هر چه درجه خویشاوندی بیشتر باشد قضاوت نیز با دقت زیادتری توام خواهد بود. بعنوان مثال ارزش نهائی لاشه یک گوسفند زنده و مورد نظر که از روی لاشه برادر و یا خواهر ذبح شده آن بدست آمده باشد به مراتب سودمندتر از اطلاعاتی است که از روی لاشه بستگان دور همین گوسفند بدست می آید. به همین ترتیب لاشه یکی از دوقلوها بهترین اطلاعات را برای دیگری ارائه خواهد کرد. برای ارزیابی لاشه گوسفند ابتدا لاشه را به دو نیم تقسیم و سپس مقطع ماهیچه راسته را بین دنده های ۱۲ و ۱۳ قطع می.کنند. آنگاه ضخامت چربی را را در راسته اندازه گیری می­نمایند و سپس وزن قلوه گاه و وزن لاشه و وزن سایر قطعات را بطور جداگانه تعیین می­سازند با این ترتیب ارزش نهائی لاشه را بر حسب اندیس لاشه و به شکل زیر می­توان محاسبه کرد:

C85/0 – B55/0- A20/0+ 37/74=اندیس لاشه

که در آن A و B و C به ترتیب نوع لاشه (از نظر درجه بندی)، ضخامت چربی لاشه (برحسب میلیمتر) و چربی قلوه گاه (بر حسب نسبت درصد) می باشد.

برای درجه بندی لاشه باید عواملی را که در تولید گوشت مرغوب مؤثرند (و قبلاً در بحث تولیدات عمده گوسفند شرح داده شد) مورد توجه قرار داد و من حيث المجموع برای لاشه درجه ای را تعیین کرد. لازم به یادآوری است که این نوع درجه بندی با دقت زیادی توام نیست و برحسب نظر و سلیقه افراد، متفاوت می­باشد در بسیاری از کشورهای خارج اصول و ضوابط استاندارد از لحاظ درجه بندی لاشه در نظر گرفته شده و همین امر استفاده از صفت ویژگی های لاشه را در عملیات اصلاح نژاد گوسفند تسهیل نموده است. اخیراً نیز براساس

«پژواک صوتی» روش جدیدی برای اندازه گیری چربی و مقطع راسته در گوسفندان زنده ابداع گردیده که تا حدودی برای اجرای امور پژوهشی درزمینه اصلاح نژاد قابل استفاده است.

رکوردگیری گوسفند

چ- وزن و کیفیت پشم: تولید پشم یکی از مهم ترین صفات اقتصادی گوسفند است که سالیانه مقادیری از درآمد مربوط به پرورش را بخود اختصاص می دهد. گوسفندان ایران که دارای پشم ضخیم هستند نسبت به گوسفندان با پشم کاملاً ظریف دارای ظرفیت سالیانه کمتری از نظر تولید پشم می­باشند. در کشورهائی که گوسفندان با پشم ظریف را پرورش می­دهند تولید پشم حدود 20 تا 25 درصد عایدی دامداران را تشکیل می­دهد اما در ایران عایدی دامداران از پشم گوسفند از 5 درصد تجاوز نمی­کند این امر نشانه آنست که در گزینش گوسفندان صفت تولید پشم مورد توجه دامداران قرار نگرفته است. به همین جهت و با توجه باینکه به تولید پشم مرغوب در ایران اهمیت چندانی داده نشده است مقدار زیادی ژار و کمپ در پشم گوسفندان ایران موجود است که کیفیت پشم را به مقدار زیاد پائین می آورد این نوع الیاف از نظر قالی بافی ارزش کمی دارند و قالی های خرسکی کم ارزش و نامرغوب از این نوع پشم ها بافته و تهیه می­شود.

هرگاه دامداران نسبت به این امر دقت کافی مبذول دارند و لااقل قوچ های گله را از نوعی انتخاب نمایند که دارای پشم مرغوب (کوفته پشم) باشند بتدریج این نقیصه برطرف خواهد شد. بعلاوه آزمایشات متعددی هم برای اندازه گیری وراثت پذیری صفات مربوط به پشم در گوسفندان ایران باید انجام گردد تا با استفاده از روش­های گزینش بتوان به شکل گسترده تر معایب نامبرده را برطرف ساخت. باید توجه داشت که تاکنون آزمایشات نسبتاً معدودی در مورد تعیین درصد وراثت پذیری صفات مربوط به پشم در ایران صورت گرفته است. براساس مطالعاتی که در دانشکده کشاورزی کرج انجام شده وراثت پذیری تراکم پشم در گوسفندان بلوچی و سنجابی به ترتیب ۶۸ و 56 درصد و وراثت پذیری طول تار پشم در گوسفند بلوچی ٣٤ درصد بوده است.

چنانکه قبلاً  بیان گردید ظرفیت تولید پشم به نسبت زیاد تابع طول تار پشم می­باشد. بطوریکه نتایج پژوهش ها نشان می­دهد هرگاه طول تار پشم به اندازة 25/1 سانتی متر اضافه شود وزن پشم خام به اندازة ٣٤٠ گرم و وزن پشم شسته به اندازۀ ۲۲۷ گرم افزایش خواهد یافت.

حدود وراثت پذیری صفات مربوط به پشم نسبتاً بالاست و عمل گزینش در گوسفند اثرات مطلوبی در بهبود صفات فوق برجای می­گذارد.

۶- همبستگی ژنوتیپی بین صفات اقتصادی در گوسفند:

مطالعات متعددی در زمینه همبستگی ژنوتیپی بین صفات اقتصادی در گوسفند انجام شده است. چنانکه مشخص می­گردد بین اکثر صفات اقتصادی همبستگی مثبت وجود دارد و گزینش بر مبنای یک صفت در اکثر موارد موجبات بهبود صفات همبسته دیگر را فراهم می­سازد در عین حال باید خاطرنشان ساخت که باستثنای دوسه مورد ضریب همبستگی صفات چندان بالا نیست. در مواردی نیز که همبستگی منفی و یا ناسازگاری بین صفات برقرار است باستثنای یک مورد، ضریب همبستگی از نظر کیفیت بسیار پائین و محدود است.

7- پرورش خویشاوندی در گوسفند:

یکی از راه های اصلاح نژاد گوسفند ایجاد گلة خویشاوند و یا هم خون است. هم خونی یا تلاقی دادن والدین خویشاوند با یکدیگر نه فقط سبب جفت شدن ژن­ها و خالص گردیدن صفات می­گردد بلکه ممکن است در بعضی موارد موجب بروز معایب ژنتیکی و یا بیماری­های ارثی .شود در یکی از مطالعاتی که بر روی پرورش خویشاوندی به مدت ده سال متوالی انجام و توسط لسلی (۱۹۷۸) گزارش شده است در یک گله خویشاوند 15 برة نابینا متولد شده که همگی نتاج یک قوچ بوده و ژن مربوط به نابینائی روی کرموزوم غیرجنسی قرار داشته و مغلوب بوده است همین مطالعات نشان داده است که باستثنای تیپ و و شکل ظاهری از نسبت درصد تعداد زیادی از صفات اقتصادی گوسفند مانند میزان پشم سالیانه، وزن بدن، باروری و نیز قابلیت زنده ماندن بره ها پس از زایش در گله های خویشاوند کاسته است. اگر چه پرورش خویشاوندی روی صفاتی که وراثت پذیری کمی دارند به نسبت بیشتر اثر نامطلوب می گذارد اما این اثر به آن حد نیست که نتوان لاین­های خالص گوسفند را بوجود آورد. هنگامی که خواسته باشیم گوسفندان را بطریقه خویشاوندی پرورش دهیم لازم است که یک به گزینی شدید و دقیق را اجرا نمائیم و افراد گله را از نظر صفات مطلوب نگهداری و از لحاظ صفات نامطلوب حذف کنیم بعلاوه برای تولیدمثل گله ای نیز باید فقط از حیواناتی استفاده کنیم که دارای اولادی سالم در چنین و قوی و بی عیب و نقص باشند. هرگاه به شیوه ای که گفتیم عمل شود خواهیم توانست پرورش خویشاوندی را طی نسل­های متعدد ادامه دهیم بدون آنکه زیانی متوجه گله شود با تلاقی گله های خالص نیز می­توانیم میزان تولیدات را بالا و کاهش نسبت درصد صفات اقتصادی را در مراحل اولیه پرورش خویشاوندی جبران سازیم. معمولاً در اکثر کشورهای پیشرفته، به شیوه ای که بیان شد گله های مادر را بصورت خالص تولید و نگهداری می کنند و سپس با استفاده از روش­های مناسب آمیخته گری درصد صفات مطلوب را در گله افزایش می دهند.

8- آمیخته گری در گوسفند

روش آمیخته گری تقریباً برعکس روش خویشاوندی یا هم خونی است. با آمیخته گری و یا آمیزش گله­های متفاوت، ژن­های غالب دو نژاد پدر و مادری گوسفند ژن­های مغلوب را کنار زده و اثر آنها را می­پوشاند و در نتیجه افراد آمیخته ای تولید می­شوند که سالم و عاری از صفات نامطلوب می­باشند. اما همینکه نتاج نسل اول را با یکدیگر جفت نمایند صفات مغلوب مجدداً امکان جفت شدن با یکدیگر را در نتاج مانند حالت هم خونی پیدا می نمایند. بعنوان مثال زمانی که قوچ خالص شاخ دار و با دنبه ای را با میش خالص بی­شاخ و دم­داری آمیخته نمایند، شاخ و دم که بمنزله صفات نامطلوب است هرگز در نسل اول ظاهر نمی­شود و بعبارت دیگر نسل اول دارای تمام صفات غالب والدین خود می­باشد حال اگر گوسفندان نسل اول را با یکدیگر جفت کنیم، در اينصورت صفات بدو نامطلوب امکان تظاهر می­یابند و برخی از گوسفندان حتی دو صفت نامطلوب پدرومادر (وجود دم و وجود شاخ) را در خود جمع می­نمایند.

استفاده از روش آمیخته گری بدلایل گوناگون صورت می­گیرد که همگی مبنای اقتصادی دارند یکی از علل استفاده از روش آمیخته گری، بهره گیری از دام هائی است که از گله های خالص حذف شده اند. دلیل حذف این دام ها آن است که تولید آنها از میانگین تولید گله پائین تر است و با آمیخته کردن آنها با دام هائی از گله ­های مناسب دیگر، دامدار می­تواند استفادة اقتصادی معقولی را انتظار داشته باشد. بعنوان مثال در نیوزیلند، میش­های حذف شده از گلة رامنی را با قوچ­های سات­دان آمیخته می­سازند و در نتیجه بره هائی تولید می­شود که همگی بعداً بعنوان بره پروار بفروش می­رسند. به این ترتیب گله رامنی از گوسفندان نامطلوب که با استاندارد نژادی تطابق ندارند، مبری و باصطلاح پاک می­شود و در عین حال، انجام عمل حذف موجب کسب درآمد نسبتاً قابل ملاحظه ای جهت دامدار می­گردد.

یکی دیگر از دلایل استفاده از روش آمیخته گری، اثرات بسیار مطلوبی است که این روش در بهبود و اصلاح ظرفیت تولیدی گوسفندان برجای میگذارد و این امر نیز به نوبه خود بعلت آن است که نژادهای متفاوت گوسفند از نظر صفات اقتصادی کاملاً متفاوت می­باشند دامداران سعی دارند که ویژگی های مطلوب نژادهای مختلف را در گوسفندان آمیخته خود با یکدیگر ترکیب نمایند. همانطوریکه میدانیم بعضی از نژادهای گوسفند از نظر تولید شیر برتری کاملی دارند، برخی دیگر از لحاظ تولید گوشت بسیار مطلوب هستند و تعدادی از نژادها از نظر تولید مثل (باروری و چند زائی) در حد عالی می باشند و آمیخته گری موجب ترکیب اینگونه ویژگی های مطلوب می­گردد.

باید دانست که بسیاری از ژن­های نهفته به حالت ناخالص در گله های غیر هم خون مخفی می­مانند اما در گله های هم خون که درجه خلوص ژنتیکی زیاد است اثر ژن­های نهفته به شكل صفات نامطلوب با احتمال نسبتاً زیاد ظاهر می­شود. چنانکه گفتیم یکی از نتایج پرورش خویشاوندی یا هم خونی تنزل نسبت درصد تعدادی از صفات اقتصادی گوسفند است که معمولاً با افزایش درجه خلوص ژنتیکی همراه است. اما آمیخته­گری بین سلسله های هم خون یا گله های خویشاوند سبب افزایش تولید می­گردد که منحصراً به نسل اول مربوط می­شود و در اصطلاح اصلاح نژاد به این افراد هتروزیس می­گویند. اثرات هتروزیس در گوسفند از دو طریق ظاهر می­شود که عبارتند از چگونگی گزینش قوچ گله و چگونگی گزینش میش برای جفت گیری.

برای انتخاب قوچ به منظور هتروزیس باید صفات معینی را در نظر گرفت. صفات نامبرده عبارتند از: نسبت مطلوب رشد، کیفیت مطلوب لاشه، قدرت و تمایل شدید قوچ به جفت گیری، قابلیت زیاد باروری.

برای انتخاب میش به منظور هتروزیس نیز باید صفات معینی را مورد توجه قرار داد صفات نامبرده عبارتند از: قابلیت تولید مثل از نظر زمان جفت گیری نسبت بره زائی در حد مطلوب میزان مطلوب تولید شیر، کمیت و کیفیت مناسب پشم. باید توجه داشت که میش از نظر تولید مثل بیشتر از قوچ تحت تأثیر شرائط محيط ( غذا، منطقه و وضع جغرافیائی و اقلیمی) و مدیریت قرار می گیرد.

جهت اندازه گیری مقدار هتروزیس در گوسفند روش­های گوناگونی ارائه شده است که به ترتیب اهمیت عبارتند از:

الف- هتروزیس فردی: که از مقایسه «نتاج حاصل از آمیخته های متقابل» با «نژاد خالص در نسل اول» بدست می آید.

ب- هتروزیس مادری: که از مقایسه «میش­های آمیخته» با «نتاج آنها» و با در نظر گرفتن صفات پدری نژاد خالص بدست می آید.

پ- هتروزیس پدری: چون تعداد قوچ­هائی که در هر گروه آزمایشی بکار برده می شود کم و محدود است در مورد تخمین هتروزیس پدری اطلاعات اندکی وجود دارد معذلک هتروزیس پدری را می­توان از مقایسة «قوچ­های نسل اول» با «قوچ های هر دو نژاد» بدست آورد.

باید دانست در آمیخته گری گوسفند بیش از دو نژاد نیز می­تواند مورد استفاده قرار گیرد. جدول (۷-۱۱) نتایج حاصله از آمیخته گری چهار نژاد همشایر، شروپ شایر، سات­دان و مرینوس را براساس مطالعاتی که توسط لسلی (۱۹۷۸) گزارش شده است نشان می­دهدبرای وزن تولد بره ها ۱۳ درصد هتروزیس نسبت به نژاد خالص افزایش تولید درآمیخته های دو نژاد وجود دارد. همین صفت در آمیخته­های سه نژاد 38 درصد و در آمیخته های چهارنژاد 56 درصد افزایش تولید نشان می دهد و این امر مشارکت هرچه بیشتر نژادهای مختلف را در آمیخته گری ثابت می سازد.

در زمینة نتایج حاصل از آمیخته گری گوسفند در شرایط ایران مطالعات محدودی تاکنون انجام گردیده است که عبارتند از:

الف- مطالعات آمیخته گری در مورد گوسفندان قزل، آواسی، بختیاری، بلوچی، کلکوهی، سافوك، کیوسی: که توسط مرکز تحقیقات دامپروری کشور در حیدرآباد و با همکاری مؤسسه بین المللی گوسفند و بز انجام شده است. نتایج قسمتی از این مطالعات  نشان می­دهد که از نظر طول مدت آبستنی تفاوت بسیار اندکی بین نژادهای ظاهراً خالص و آمیخته ها وجود دارد. بین نژادهای ایرانی نیز دورة آبستنی میش قزل حدود دو روز بطور متوسط کوتاه تر از میش­های بلوچی و کلکوهی می­باشد. بین وزن تولد بره های قزل و بختیاری (ظاهراً خالص) با وزن تولد بره های بلوچی و کلکوهی (ظاهراً خالص) اختلاف معنی دار وجود دارد وزن تولد آمیخته­های سافوك ×قزل) و (كيوسى× قزل) به شکل معنی دار بیش از وزن تولد بره های قزل (ظاهراً خالص) می باشد. بعلاوه وزن تولد آمیخته­های (کیوسی× بلوچی) نیز از وزن تولد بره های بلوچی (ظاهراً خالص) بیشتر است.

در مورد افزایش وزن روزانة بره های بومی نیز گوسفند قزل بر سایر گوسفندان مورد مطالعه برتری دارد. در مورد افزایش وزن روزانه بره های آمیخته باید توجه داشت که اولاً آمیخته های سافوك قزل اگر چه برسایرین برتری دارند اما چون رکوردهای دونژادی که در برنامه آمیخته گری شرکت داشته اند در شرائط مشابه نبوده­اند نمی­توان ارزش هتروزیس حاصل از تلاقی آنها را با ارزش دانست. ثانیاً افزایش وزن روزانه بره های کیوسی قزل اگر چه تا اندازه ای کمتر از گوسفند قزل است اما باید توجه داشت که این ختلاف از نظر آماری معنی دار نمی باشد.

ب- مطالعات آمیخته گری در مورد گوسفندان قره گل، مهربان و نائینی: که در مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شده نشان داده است که از نظر وزن تولد، در آمیخته های (مهربان× قره گل) و (نائینی ×قره گل) اختلاف معنی داری وجود ندارد اما وزن تولد همین آمیخته ها از آمیخته های (قره گل× مهربان) و (نائینی ×مهربان) بیشتر است بعلاوه بره میش­های مهربان و قره گل در پایان شیرخوارگی نسبت به بره میش­های نائینی در تمام موارد آمیخته گری برتری نشان می­دهد. سرعت رشد بره میش های مهربان در تمام آمیخته ها از بدو تولد تا پایان شیرخوارگی نیز نسبت به بره های قره گل و نائینی (با سرعت رشد نسبتاً یکسان) بیشتر است.

مجموع مطالعات فوق نشان می­دهد که آمیخته گری، عمل مثبتی است و از نظر افزایش تولیدات گوسفند حائز اهمیت می­باشد.

۹ – سنتز یا ایجاد نژادهای جدید:

همانطوریکه از آمیخته گری دو نژاد میتوان در نسل اول نتاج مطلوب بدست آورد، با تلاقی بعضی نژادها طبق روش خاص، نیز می­توان نژاد جدید ایجاد کرد نژادهای جدید از نظر کیفیت تولید حد واسط نژادهائی خواهند بود که در ایجاد آنها مؤثر می­باشند اینگونه نژادها را بیشتر بخاطر آن می­آورند که نتاج آنها دارای صفات مطلوب و طی نسل های متوالی از ثبات کامل برخوردار باشد با استفاده از روش سنتز نژاد توانسته اند نژادهای متعددی در دنیا مانند کاریدال (از تلاقی قوچ لینکلن و میش مرینوس) و یا سافوک (از تلاقی قوچ سات­دان و میش نورفوک) بدست آورند.

باید دانست که در آمیخته گری ها معمولاً در نسل اول صفات یکدست و مطلوب است و در نسل­های بعد به سبب مجزا شدن ژن­ها تغییراتی از نظر رنگ شاخ و صفات اقتصادی در حیوان ظاهر خواهد شد. اما در سنتز نژاد، به سبب تثبیت صفات، تغییرات به حداقل می رسد و حیوان تقریباً از لحاظ صفات مورد نظر خالص می­شود بعلاوه باید توجه داشت گله هائی که برای سنتز نژاد انتخاب می گردد در درجه اول باید خالص و یا تا حدودی خالص باشد.


این تجربه است که کمک می کند در هر تجارتی موفق شوید، ما بدون هیچ چشم داشتی تجربه خود را در اختیار شما خواهیم گذاشت
گروه تولیدی پژوهشی نیازی

امتیاز شما به مقاله
[: 0 امتیاز از مجموع: 0]

نظرات کاربران

2:27:55 AM

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بررسی تخصصی بوقلمون

به کانال تلگرامی ما بپیوندید

جوین خروج