با بررسی آثار به جا مانده و غار نگاره های ما قبل تاریخ، زمان آغاز هم زیستی انسان و سگ را حداقل 12 هزار سال قبل تخمین زده اند. بر روی دسته کاردی که تقریباً ۵۰۰۰ سال قدمت دارد، تصویر سگی با گردنبند نقش بسته است و شاید این مبنی بر آن باشد که سگ از قدیم الایام برای نگهبانی و حراست انسان بکار گرفته می شده است، سگها همچنین بطور فراوان در آثار مجسمه سازان و یونان باستان به چشم می خورند. در این بخش قصد داریم تاریخچه حضور سگ در کنار انسان را شرح دهیم.
مصریان باستان از بزرگترین دوستداران سگها به حساب آمده و نقش مهمی در ایجاد و توسعه نژادهای سگ و آمیزش آن با گرگ و شغال و روباه داشته اند. آنها برای سگهای مرده مقبره میساختند و کسی که سگی را می کشت، به تنبیهات بدنی سختی محکوم می گردید. یونانیان قدیم اعتقاد داشتند که دروازه های عالم ارواح توسط یک سگ وحشی سه سر به نام Cerberus محافظت می شود. شکل گیری و گسترش این اعتقاد در یونان باستان باعث استفاده فراگیر از سگ ها به عنوان نگهبان خانه ها و معابد شد. به طوری که گاهی در هر معبد هزار سگ بدین منظور مورد استفاده قرار می گرفت. در زمان ارسطو نیز سگهای کوچک دست آموز مورد مراقبت و پرورش قرار می گرفتند و بسیار مورد توجه خانمها به حساب می آمدند.
در مصر اعتقاد بر آن بود که بتی با سر سگ و یا گرگ به نام Anubis خدای مرگ بوده و روح انسان را به ابدیت میرساند. همچنین مصری ها نیز بتی ساخته بودند که بسیار شبیه سگ های نژاد گری هوند بود و یک دم جارو مانند داشت و آن را می پرستیدند. این بت که Seth نام داشت مظهر خدای بدی ها محسوب میشد. Pharaoh Hound نیز سگ فراعنه مصر بوده است. این حیوان دارای پاهایی بلند و سرعت زیاد است و در آن زمان جهت شکار مورد استفاده قرار می گرفته.
رومیان نیز به سگ های نگهبان اعتقاد داشتند و از این رو نگهداری سگ در خانه ها و معابد برای اعلام خطر در اکثر شهرهای روم باستان رواج داشت. رومیان همچنین از سگها در مقاصد نظامی به عنوان مبارز یا حامل استفاده می کردند.
در طی 400 سال حکومت سلسله Han در چین که آغاز آن در سال ۳۰۰ قبل از میلاد بود، تصویر سگ بر روی سفالینه ها نقش می شد. این پیکره ها نمادی از وفا داری سگ به صاحبش به شمار می رفته است. سگهای زینتی کوچک در چین باستان از محبوبیت خاصی برخوردار بودند و اشراف و ثروتمندان آنها را در قسمتی از آستین لباس خود جاسازی کرده و از آن برای گرم کردن دستها استفاده می کردند. آنها همچنین سگ را مقدس میدانستند و در تبت برخی از نژادهای سگ مثل تریر تبتی (Tibaten Terrier) و لهاسا آپسو (Lhassa apso) به عنوان حیوان مقدس در معابد و صومعه ها پرورش داده می شد. در ژاپن باستان این اعتقاد وجود داشت که هر کس با نام خدایی (سگی که به شکل بت مورد پرستش قرار می گرفت) مرتکب خودکشی شود، بعد از مرگ دارای لذت و زندگی ابدی خواهد بود .
ایرانیان قدیم سگها را به عنوان نگهبان گله و حامی انسان می دانستند و کشتن سگ را جرمی بزرگ به حساب می آوردند. در اروپای قرون وسطی نژادهای Hound از محبوبیت زیادی برخوردار بوده و شرکت دادن آنها در مسابقات پر طرفدار سگ دوانی در میان اشراف افتخار محسوب می شد. در این مسابقات، شکار آنقدر توسط سگها تعقیب می شد تا از پا بیافتد و سپس کشته میشد. این مسابقات که با بیرحمی زیادی همراه بود، به تدریج به مسابقات شکار روباه تبدیل شد. همچنین در این سال ها، نگهداری از سگ به عنوان حیوان خانگی و مونس نزد خانواده اشراف رواج داشته.
ثبت تاریخچه نژادی و اجدادی از قرن ۱۹ با تأسیس اولین باشگاه پرورش سگ بطور اصولی مطرح گردید. اولین نمایشگاه جهانی سگ در بریتانیا و در سال ۱۸۵۹ برگزار شد و اولین نمایشگاه برای معرفی تمامی نژادهای سگ در سال ۱۹۷۵ در دیتروید آمریکا و سپس در شیکاگو برگزار گردید.
در فرهنگ لغت ایرانی و در لهجه های این سرزمین، این حیوان با وفا را با اسامی زیر می شناختند که برخی از این اسامی هنوز مورد استفاده قرار می گیرد :
سکگ را در زبان پهلوی (سک) (Sak)، پارسی باستان (سکا) (Saka)، ایرانی باستان (سپکا) (Spaka)، آریایی (سوآ-کا) (Sua _ ka)، سانسکریت (سون) ( Svan)، کردی (سه)، افغانی (سپی) ( Spai) ، کاشانی (اسپه) ( Espa) و گیلکی و طبری (سگ) ( Saeg) خطاب می کردند.
بسیاری از شاعران نامی ایران نیز در مدح وفاداری و شجاعت سگ اشعاری سروده اند که از آن میان می توان به فردوسی، سعدی، مولانا، سنائی، خاقانی، عارف قزوینی و غیره اشاره نمود. چنانچه سعدی میگوید :
سگی را لقمه ای هرگز فراموش …………………… نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ
ودرجائی از بوستان در باب احسان، انسان را به توجه و داشتن احسان نسبت به حیوانات بویژه سگ توصیه می نماید:
یکی در بیابان سگی تشنه یافت …………………… برون از رمق در حیاتش نیافت
کله دلو کرد آن پسندیده کیش …………………… چو حبل اندر آن بست دستار خویش
و در انتها به این قضیه می رسد که:
کسی با سگی نیکوئی گم نکرد …………………… کجا گم شود خیر با نیکمرد
در بخشی دیگر از بوستان به وفاداری سگ اشاره می کند:
بدان را نوازش کن ای نیکمرد …………………… که سگ پاس دارد چو نان تو خورد
در واقع بوستان سعدی را شاید بتوان کتاب زندگی نامید که در جای جای آن درس هایی از انسانیت را میآموزیم:
عارف قزوینی در توصیف وفاداری و حق شناسی سگ در جایی می گوید:
مرا رسم وفا و حق شناسی …………………… کشاند آنجا که با سگ خو گرفتم
مولوی نیز در کتاب مثنوی معنوی به داستان تیمار کردن سگ کوچه لیلی توسط مجنون اشاره می کند و از زبان مجنون چنین می گوید:
گفت مجنون تو همه نقشی و تن اندرآ و بنگرش از چشم من
کاین طلسم بسته مولیست این پاسبان کوچه لیلی است این
او سگ فرخ رخ کهف من است بلک او هم درد و هم لهف من است
همچنین در زندگی نامه مولانا نوشته فریدون سپهسالار از رسیدگی کردن و رعایت مولانا نسبت به سگ یاد شده است. در مناقب العارفین نوشته افلاکی نیز آمده است که روزی مولانا به یکی از یاران گفت مقداری قطاب تهیه کنند، بعد به خرابه ای رفت و آن را به ماده سگی تازه زا داد: فرمود (( هفت شبانه روز است که این بیچاره چیزی نخورده است و به سبب بچگان خود غیبت نمی تواند کرد)).
در تذکره الاولیاء آمده است که حکیم محمدبن علی ترمذی که از مال دنیا تنها کلبه ای داشت خواست به سفر حج برود، دید سگی در آن بچه گذاشته، نخواست سگ را بیرون کند، هشتاد بار آمد و رفت تا مگر سگ به اختیار خود بچگان را بیرون برد.
در اسرار التوحيد ((محمد بن منور)) در شرح حال ابوسعید بن ابی الخیر از احسان شیخ نسبت به سگان سخن به میان آمده است. در نثر و ضرب المثل های باستانی ایران نیز بارها سگ را ستوده اند و وفایش را مثال زدهاند. در قرآن کریم نیز به سگ اصحاب کهف اشاره شده است که در طول حدود ۳۰۰ و یا ۳۰۹ سالی که اصحاب در درون غاری خوابیده بودند، سگ آنها پاسبان ایشان بود و در قرآن همراه اصحاب شمارش می شود. بر طبق آنچه در متون اسلامی آمده است گویا این سگ، سگ شبانی بوده است که در میانه راه به اصحاب ملحق شده و بر پایه اطلاعات ثبت شده در این باب، نام این سگ ((رقيم)) بوده است.
در قصص الانبياء نوشته ابواسحق نیشابوری درباره این سگ آمده است که ((… خدای تعالی آن سگ را به سخن آورد که گفت مرا نزنید که من همان خدای را می جویم که شما می طلبید و من او را شناخته ام، چون ایشان این سخن از آن سگ بشنیدند بگریستند و شبان آن سگ را بر گردن نهاد…))
سعدی در باره سگ اصحاب کهف نیز تمثیل خود را در کتاب گلستان این چنین بیان نموده است:
سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد
در داستان شب سیصد و چهلم هزار و یکشب از مردی گرسنه یاد می شود که به شهری وارد شد و به کنار قصری رسید، ناگاه مردی با چهار سگ پوشیده از حریر و دیبا سر رسید، پس از زمانی برای سگها طعمه هایی در ظروف زرين آوردند و مرد پی کار خود رفت. مرد غریب از گرسنگی خواست از طعام سگان بخورد ولی واهمه کرد. یکی از سگان خود را به کناری کشید تا مرد گرسنه از طعام بخورد و بعد با اشارت به او فهماند که ظرف را با خود ببرد….
در کتاب کلیله و دمنه چنین آمده است:
.هم که همت او برای طعمه است در زمره بهایم معدود گردد، چون سگی گرسنه که به استخوان شاد شود و به نان پاره ای خشنود..
حضرت علی علیه السلام نیز در سگ ۱۰ خصلت نيكو برشمرده اند که از جمله آنها به این موارد اشاره فرمودهاند: شب بیدار است، صاحب و دوستش را حفظ می کند و به دشمنش حمله می کند، اکثر کارهای او در سکوت انجام می گیرد و به هر چه صاحبش به او بدهد قانع است. اگر فردی آن ۱۰ خصلت را داشته باشد به بهشت راه می یابد. این امر به ارزش و اهمیت بالای این حیوان از دید ائمه اسلامی و وجود خصلت های نیکوی انسانی در این حیوان اشاره می کند.
همچنین در منابع اسلامی از ستایش و تسبيح سگ مر خداوند جهانیان را یاد شده، به طوری که از امام حسین نقل شده است که (سگ می گوید بس است معصیت های خدا) و در شرح آن آمده است که (ابوالحسن نوری آواز بشنید. گفت لبیک، از او پرسیدند که این چیست؟ گفت ذکر حق است. ایشان ذکر بی ریا گویند، برای این لبیک گفتم).
در روایتی از پیامبر اسلام آمده است که ایشان کسانی را که خانه هایشان از آبادانی دور باشد مجاز دانستند که سگی در منزل نگهدارند.
در قوانین اسلامی نیز کشتن سگ دیه دارد. در ضمن طعمه ای که سگ شکاری به دندان می گیرد و می آورد نیز از لحاظ اسلامی قابل خوردن بوده و مشکلی ندارد. حتی اگر سگ تکه ای از آن را خورده باشد.
این تجربه است که کمک می کند در هر تجارتی موفق شوید، ما بدون هیچ چشم داشتی تجربه خود را در اختیار شما خواهیم گذاشت
گروه تولیدی پژوهشی نیازی
مطلب جامع و کامل و قابل تاملی بود. ممنون از اطلاع رسانی شما