یکی از بیماری های زنبور عسل ، بیماری لوک آمریکایی زنبور عسل یکی از مهمترین بیماریهای نوزادان زنبور عسل است که تقریباً انتشار جهانی داشته و هر ساله خسارت زیادی به زنبورداران وارد می آورد. این بیماری در اکثر نقاط زنبورداران ایران وجود دارد ولی در زنبورداریهای سنتی و نقاط دورافتاده ای که زنبورهای بومی در کندوهای محلی (بدون شانه های متحرک) نگهداری میشوند و ضمناً ملکه های نژادها و هیبریدهای خارجی هنوز به آنجا راه نیافته اند کمتر مشاهده میشود. متأسفانه از شدت گسترش این بیماری و میزان خسارات وارده و متوسط درصد آلودگی و غیره در زنبورداریهای استانهای مختلف کشور اطلاعی در دست نیست. درادامه به بررسی عامل این بیماری و علائم و نحوه انتشار آن را می پردازیم.
بیماری لوک آمریکایی
این بیماری در مناطق گرمسیری که آفتاب فراوان بوده و متوسط دمای محیط در تمام طول سال بالا میباشد کمتر آسیب میرساند.
عامل بیماری:
عامل بیماری لوک آمریکایی یک نوع باکتری است با نام علمی paenibacillus larvae که قبلاً با نام Bacillus larvae معرفی شده بود. این باکتری میله ای شکل بوده و 5 – 5/2 میلی میکرون طول و 8/0 – 5/0 میلی میکرون عرض دارد.
باکتری به وسیله تاژکهایی که در اطراف بدن دارد حرکت نموده و از نظر رنگ آمیزی در روش gram مثبت میباشد. باکتری P.larvae تولید اسپر (بذر) تخم مرغی میکند که حدود 3/1 * 6/0 میلی میکرون میباشد. اسپرهای تولید شده نسبت به حرارت، مواد ضدعفونی شیمیایی و خشکی بسیار مقاوم بوده و در شرایط نامساعد تا 35 سال قدرت جوانه زدن خود را حفظ میکند.
به نظر میرسد که زنبور عسل تنها میزان این باکتری بوده و قادر است لاروهای کارگر، نر و ملکه را آلوده نماید. اسپرهای باکتری از منبع آلودگی مثلاً عسل آلوده، به طرق مختلف از جمله غارتگری توسط زنبورهای از کلنی های آلوده به کلنی های سالم برده شده و توسط زنبورهای پرستار به لاروها خورانده میشود. لاروهای جوان حساستر بوده و تنها با 10 اسپر یا کمتر آلوده میشوند. در صورتی که برای آلوده شدن لاروهای مسنتر از دو روز، میلیونها اسپر لازم میباشد.
اسپرها پس از ورود به دستگاه گوارش لارو، در معده گوارشی پس از حدود یک روز جوانه میزند. سپس از راه دیواره معده گوارشی به داخل خون نفوذ کرده و در آنجا تکثیر مییابد.
بهترین شرایط برای جوانه زدن اسپر، کم بودن مقدار اکسیژن در محیط است و این شرائط در معده گوارشی وجود دارد. پس از جوانه زدن اسپر در داخل معده گوارشی، باید حالت رویشی ایجاد گردد و حالت رویشی خود تولید مجدد اسپر مینماید.
تشکیل حالت رویشی و تولید اسپر در محیطی مناسبتر است که اکسیژن به اندازه کافی موجود باشد. بنابراین حالت رویشی قادر به تکثیر در داخل معده گوارشی لارو نبوده و این عمل در داخل خون (حفره عمومی بدن) انجام میگیرد. باکتریها ضمن تغذیه از محتویات بدن لارو موجب چرکی شدن قسمتهای داخلی بدن میشوند. این بیماری ممکن است در سال اول آلودگی موجب مرگ کلنی نشود ولی اگر کنترل نگردد در سال بعد باعث نابودی کلنی خواهد شد.
علائم بیماری:
در اثر این بیماری لاروهای سن آخر و شفیره های جوان یا به طور کلی مرحله پس از تنیدن پیله کشته میشوند. متلاشی شدن بدن لاروها معمولاً هنگامی صورت میگیرد که سلولها سربسته شده اند. بنابراین ظاهراً نمیتوان جسم لاروها را با نگاه به سطح شان مشاهده کرد. همزمان با متلاشی شدن بدن لاروها، سطح بسته شده سلولهای حاوی این گونه لاروها و شفیره های بیماری تغییرات ظاهری مشخصی پیدا میکنند که با مشاهده این علائم میتوان به وجود بیماری پی برد. سطح بسته شده سلولها به تدریج تغییر رنگ داده، مرطوب و تیره رنگ میشود. سطح سلولها که در حالت عادی محدب است تغییر وضعیت داده و به حالت فرو رفته و مقعر در میآیند. در این حالت زنبورهای کارگر این گونه سلولها را سوراخ کرده و سپس آنها را رها مینمایند. زمان متوسط برای این که لارو آلوده علائم ظاهری از خو نشان دهد، 5/12 روز پس از تفریخ تخم میباشد.
لاروها و شفیره های گندیده بوی سریش ماهی داده و به تدریج تیره رنگتر شده و پس از حدود یک ماه خشک شده و به صورت فلسی سیاه یا قهوهای تیره به دیوار سلول چسبیده و به راحتی از دیواره سلول جدا نمیشود. بعضی از سلولهای حاوی شفیره های مرده دارای یک باریکه نخی شکل قهوهای هستند که به طرف بالای سلول کشیده شده است. این باریکه نخی شکل همان زبان یا خرطوم شفیره میباشد. جسم متلاشی شده لارو یا شفیره در سلولها به صورت مایع لزجی است که اگر یک چوب کبریت یا خلال دندان را وارد آن نموده و چندین بار به هم زده، سپس بیرون آورده شو، این ماده لزج قهوه ای رنگ به صورت نخ یا رشته ای به بیرون از سلول کشیده میشود. در شانه های آلوده سطح تخم ریزی یکدست نبوده و متفرق به نظر میرسد. زیرا این گونه شانه ها حاوی سلولهایی است که در آنها لاروها و شفیره های بیمار و یا مرده وجود دارد.
نحوه انتشار:
آلودگی کلنی زنبور عسل به باکتری و وجود بیماری فصل معین و مشخصی ندارد. بیماری در هر موقع از سال که در کندو لارو وجود داشته باشد عارض میشود . انتشار بیماری در داخل یک کلنی توسط زنبورهایی انجام میشود که اقدام به تمیز کردن سلولهای حاوی لاروها و شفیره های بیمار و مرده را میکنند. بعضی اوقات قبل از پوشیده شدن سر سلولهای حاوی لارو آلوده، توسط زنبوران پرستار کشف و حدود 10 – 40 درصد آنها را خارج میکنند . اسپرهای باکتری معمولاً در بقایای نوزادان مرده در سلولها موجود بوده و به هر صورت به طرق مختلف به داخل عسل موجود در کندو راه یافته و به عنوان منبع آلودگی باقی میماند.
تغذیه از عسل آلوده موجود در کلنی به طور مستقیم و یا از طریق افزودن آن به غذای لاروها و همچنین تبادل غذا بین اعضاء کلنی موجب انتشار بیماری در داخل کلنی میگردد. انتشار بیماری در بین کندوها به طرق مختلف صورت میگیرد. در صورت ابتلاء حتی یک کلنی به این بیماری و عدم توجه زنبوردار به آن جهت انجام اقدامات لازم، این کلنی به تدریج ضعیف شده به طوری که قادر به دفاع از خود نبوده و به زودی توسط زنبورهای سایر کلنیها مورد غارتگری قرار میگیرد. غارت شدن کلنی های بیمار باعث میشود که عامل بیماری از طریق عسل آلوده غارت شده به سرعت در بین سایر کلنی های همان زنبوردار یا زنبورداران مجاور منتشر گردد و تمام مراحل رشد و نمو باکتری در کلنی های سالم شروع و نهایتاً بیماری به صورت حادی در زنبورداری های مورد نظر ظاهر گردد.
انتقال شانه های حاوی عسل آلوده به بیماری از یک کلنی به کلنی دیگر نیز سریعاً موجب انتشار بیماری در بین کلنی ها میگردد. همچنین تغذیه کلنی ها از عسل آلوده به اسپر باکتری راه دیگر انتشار بیماری است. علاوه بر این وسائل زنبورداری آلوده به اسپر باکتری و استفاده از آنها در کلنی های سالم موجب انتشار بیماری میگردد. ورود اشتباهی یا اتفاقی زنبورها از کلنیهای بیمار به کلنی های سالم نیز به انتشار بیماری بین کلنی ها کمک میکند. گرفتن بچه کندوی طبیعی یا مصنوعی از کلنیهای بیمار قطعاً در افزایش منبع آلودگی و انتشار بیماری تأثیر به سزایی دارد. خردی و فروش زنبور، ملکه و یا وسایل زنبورداری خصوصاً شان (قاب اکستراکتوری یا پوکه) از منابع آلوده به بیماری مسلماً باعث انتشار بیماری میگردد.
پیشگیری و کنترل:
کنترل بیماری لوک آمریکایی بسیار مشکل میباشد زیرا اولاً هم لاروهای آلوده به بیماری تبدیل به ماده لزجی میشوند که تمیز کردن و یا خارج کردن آن از داخل سلولها توسط زنبورهای کارگر بسیار مشکل است و علاوه بر این باقیمانده خشک شده آن نیز به صورت پولک یا فلس سختی به کف سلولها چسبیده و به راحتی قابل جدا کردن نیست.
ثانیاً در چنین شرایطی که باکتری تولید اسپر مینماید که به حالت غیر فعال میتواند برای سالیان متمادی زنده بماند و پس از حصول شرایط مناسب مجدداً شروع به فعالیت و رشد کرده و بیماری را اشاعه میدهد. در مورد پیشگیری یا معالجه این بیماری نظریات متفاوتی توسط متخصصین ارائه گردیده که به شرح زیر میباشند:
الف- معدوم نمودن کلنی های مریض:
برای معدوم نمودن کلنی مریض ابتدا کلیه زنبورهای آن کلنی را از بین میبریم. برای این کار در شب و یا صبح خیلی زود که تمام زنبورها در داخل کلنی هستند ابتدا دریچه پرواز را بسته و سپس با گاز یا مواد سمی که وارد کلنی میکنیم زنبورها را میکشیم. سپس کلیه محتویات کندو اعم از زنبورهای مرده، شانه ها، قابها، عسل و غیره را در گودالی در زمین به عمق حداقل یک متر سوزانیده و دفن میکنند. سپس بدنه، کفی طبقه ها و درپوش کندو را با استفاده از دستگاه شعله افکن ضدعفونی مینمائیم. عدهای ترجیح میدهند که بدنه، کفی، طبقه ها و درپوش کندو را هم از بین ببرند. با این روش اغلب سعی میشود تا از اشاعه بیماری به کلنی های سالم جلوگیری به عمل آید.
ب- استفاده از داروهای شیمیایی و آنتیبیوتیکها:
عده ای از متخصصین و زنبورداران جهت معالجه این بیماری از داروهای آنتی بیوتیک از جمله سدیم سولفاتیازول (سولفا)، اکسی تتراسیکلین یا ترامایسین، تایلوزین تارتارات (تیلان) و لینکومایسین هیدروکلراید (لینکومیکس) استفاده میکنند.
لازم به تذکر است که این داروها فقط مرحله رشدی و فعال باکتری را کشته ولی روی اسپرهای آن بیتأثیر است. علاوه بر این در صورت استفاده از این داروها در فصول شهدگیری اولاً دارو به مقدار کافی توسط زنبورها مصرف نمیشود ثانیاً دارو در عسل ذخیره شده و در صورت مصرف خطرات جانبی برای انسان در بر خواهد داشت.
برای پیشگیری این بیماری معمولاً یکی از داروهای مذکور در فوق را در دو نوبت در سال به کلنی ها تغذیه میکنند. نوبت اول اوایل بهار و نوبت دوم هنگام پاییز و قبل از آماده کردن آنها جهت زمستان گذرانی است. مسلماً مصرف داروها در این مواقع احتمال خطر آلودگی عسل را برای مصرف انسان به حداقل میرساند.
سدیم سولفاتیازول را که معمولاً به صورت پودر و یا قرص به بازار عرضه میشود طبق دستور بروشور کارخانه سازنده در شربت حل کرده و به کلنی ها خوارنده میشود. تحقیقات انجام شده تا کنون نشان داده است که حدود یک گرم ماده خالص سدیم سولفاتیازول محلول در 4 لیتر شربت برای پیشگیری این بیماری کافی است.
ترامایسین که نام تجارتی اکسی تتراسیکلین میباشد و همچنین تایلوزین تارتارات و لینکومایکس با درجات خلوص متفاوت به صورت پودر به بازار عرضه شده است و آنها را به صورت محلول در شربت و یا به صورت خشک و مخلوط در پودر شکر به کلنیها تغذیه مینمایند. مصرف ترامایسین، تایلوزین تارتارات و لینکومیکس به صورت خشک ترجیح داده شده است زیرا عدهای از محققین معتقدند محلول این داروها در شربت در مقابل نور و حرارت خاصیت باکتری کشی خود را سریعتر از دست میدهند. آخرین تحقیقات انجام شده نشان داده است که مقدار 200 میلیگرم ماده خالص اکسی تتراسیکلین و یا تایلوزین تارتارات و 100 میلیگرم لینکومیکس به صورت مخلوط در 20 گرم شکر برای هر کلنی کافی است. برای مصرف این داروها به صورت محلول در شربت بهتر است از شربتخوری های قابی که به مقدار زیادی شربت و با سهولت بیشتری در اختیار زنبورها قرار داده میشود استفاده گردد.
در صورت مصرف دارو به صورت خشک و مخلوط با پودر شکر پس از اختلاط آن به نسبت توصیه شده باید مقدار تعیین شده را به وسیله قاشق بر روی سطح زهواره فوقانی هر قاب به صورت نواری ریخته و درب کندو بسته شود این دُز باید در سه نوبت و هر نوبت با فاصله یک هفته به هر کندو خورانده شود. گاهی ترامایسین را همراه با کیک کمکی یا جایگزین گرده به زنبورها میخورانند.
در سالهای اخیر برای استفاده مجدد از کندوی کلنیهای آلوده به لوک آمریکایی از روش ضد عفونی و تدخین به وسیله گازهای مؤثر و یا پرتو دادن به وسیله کبالت – 60 استفاده نمودهاند. برای این منظور ایجاد اتاقهای مخصوص پرتودهی و یا تدخین با گاز اکسید اتیلن ضروری است. معمولاً این گونه اتاقهای ضدعفونی و تدخین که هزینه زیادی لازم دارند توسط دولت و یا تعاونیهای زنبورداری احداث میگردند و باید با نهایت دقت و توسط افراد متخصص اجرا شود. گرچه گزارشهایی از مفید بودن این روش ارائه شده است ولی با توجه به هزینه زیاد آن هنوز استقبال زیادی از آن به عمل نیامده است.
گرچه تاکنون هیچ نژادی از زنبور عسل در برابر لوک آمریکایی مصونیت نداشته است ولی درجات مختلفی از مقاومت در نژادها یا توده های مختلف زنبور عسل مشاهده شده است. مهمترین مکانیزم های مقاومت زنبور عسل در برابر این بیماری شامل: رفتار نظافتگری زنبورهای کلنی برای خارج کردن لاروهای مرده و بیماری از کندو، محافظت لاروها توسط بالغین، مقاومت نسبی لاروها، وجود مقادیر متفاوتی مواد ضدباکتری در غذای نوزادان که توسط زنبورهای پرستار در اختیار آنها قرار داده میشود و بالاخره نقش دریچه پیش معده میباشد.
این تجربه است که کمک می کند در هر تجارتی موفق شوید، ما بدون هیچ چشم داشتی تجربه خود را در اختیار شما خواهیم گذاشت
گروه تولیدی پژوهشی نیازی
نظرات کاربران
2:27:55 AM