بیشتر مراتعی که امروزه بصورت اراضی لم یزرع و کویر درآمده، در گذشته ای نه چندان دور، پوشیده از گیاهان گوناگون بوده که بواسطه عوامل مختلف و به مرور زمان، پوشش گیاهی آنها از دست رفته است. استفاده بیرویه (بصورت چرای بی موقع و یا چرای مفرط) و عدم رعایت ظرفیت چرا بویژه در سالیان اخیر، از علل عمده نابودی پوشش گیاهی و تبدیل مراتع کشوربه اراضی مخروبه بوده است. در این پست حفاظت مراتع و شناخت مراتع کشور را بررسی کی میکنیم.
حفاظت مراتع:
علاوه برچرای بی رویه، عوامل دیگری مانند اجرای روشهای نامناسب زراعی، عدم استفاده متناسب از اراضی واقع در آبخیز سدها و قرق آنها، استفاده از گیاهان مراتع طبیعی جهت تأمین سوخت در بعضی نقاط کشور و بالاخره شستشوی اراضی بواسطه سیلاب های شدید از جمله عواملی است که در انهدام و نابودی پوشش گیاهی مؤثر بوده است. در اثر نابودی پوشش گیاهی، خاک سطحی زمین در معرض فرسایش آب و باد قرار می گیرد و با ازبین رفتن خاک سطحی که یکی از مهمترین منابع طبیعی دنیاست، رویش گیاهان در اراضی فرسایشی به سهولت و یا به سرعت امکان پذیر نخواهد بود. چنانکه تخمین زده اند، در تحت بهترین شرایط محیط، یک صد سال وقت لازم است تا 5/2 سانتیمتر خاک سطحی تشکیل شود و در مناطق خشک و کم آب مانند جنوب ایران که در آن وزش بادهای شدید و تپه های شن روان نیز ملاحظه می گردد، این مدت حتی از یکصد سال نیز تجاوز می کند.
اگرچه تجدید پوشش گیاهی و اصلاح مراتع مخروبه یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر است ولی منطقی ترآن است که در درجه اول از تأثیر عواملی که موجب انهدام پوشش گیاهی و در نتیجه فرسایش خاک مراتع میشود جلوگیری و ممانعت نمود. متأسفانه اغلب اوقات صدماتی را که به پوشش گیاهی مراتع در ایران وارد گردیده، به عشایر و ایلات کشور نسبت می دهند و آنان را عامل مستقیم انهدام مراتع کشور می شناسند. برخلاف تصور فوق، باید اذعان نمود که ایلات و عشایر ایران از هزاران سال تجربه برخوردار می باشند و بخوبی آگاهند که چگونه مراتع کشور را حفاظت و به چه نحو از پوشش موجود بهترین استفاده را بعمل آورند. آنها برنامه حرکت و مهاجرت خود را براساس مبانی بسیار دقیق تنظیم می نمایند و در عمل، برخی از مراتع را برای فصول نامناسب، تخصیص می دهند و بعضی دیگر را پیش از چرای مفرط دام ترک می کنند بعلاوه حرکت عشایر یا به سرعت و یا به کندی و بنا بر کفایت و یا فقر پوشش گیاهی صورت می گیرد و پیش ازاتخاذ هر تصمیمی، یکی از افراد ایل را به محل های مورد نظر و حتی به مناطق بسیار دوردست می فرستند تا کیفیت مراتع را ارزیابی و وضع را برای موقع چرا پیش بینی نماید. زمانی نیز گله ای از میش های حامله را در نقاط مناسب رها می سازند تا بعداً پس از زایمان گله، به سراغ میش ها آمده آنها را جمع آوری کنند. درواقع، امور چرا و گوسفند داری دربین عشایر و ایلات طبق نظم و ترتيب خاص انجام میشود و گوسفندان براساس موجودی منابع علوفه ای، متفرق و مجتمع می گردند. بعبارت دیگر کلیه این عملیات، خود نوعی اداره و حفاظت طبیعی مراتع است و شاید روش عشایر و ایلات تنها روش صحیح و سازگار با شرائط گوناگون اقلیمی و استفاده از منابع علوفه ای در مناطق صعب العبور کشور باشد و بجای هرگونه تغییر اجباری و غیر اصولی در روش گوسفندداری عشایر و ایلات، بهتر است از تجربیات ممتد آنها در زمینه مرتعداری استفاده و در عین حال علل مشکلات آنان را بررسی و چاره جوئی نمود.
شناخت وضع فعلی و شناخت مراتع کشور
سطح مراتع کشور در گذشته بدلیل عوامل متعدد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، حاکم بر کشور دائماً در حال تغییر بوده است.
طبق آخرین بررسی که با استفاده از عکسهای هوائی در سال ۱۳۵۲ توسط گروه اف ام سی صورت گرفته است مساحت کل منابع مرتعی ایران حدود ۱۲6 میلیون هکتار برآورد، و بطور کلی در سه طبقه زیر تقسیم بندی شده است:
اول- مراتع بسیار ضعیف و کویری
برای شناخت مراتع کشور این طبقه بالغ بر ۵2 میلیون هکتار برآورد شده است که حدود %۷۰ آن یعنی سطحی معادل 36 میلیون هکتار مناطق کویری، تپه های شنی و اراضی شورو گچی غیرقابل استفاده که عمدتاً مورد بهره برداری و چرای دام قرار نمیگیرند می باشد (مناطق بسیار خشک دشت کویر و کویر لوت). بنابراین از این طبقه حدود 16 میلیون هکتار را می توان بعنوان مرتع که در حال حاضر مورد چرای دام قرار می گیرد در نظر گرفت که در آن مسائل فرسایش بادی نیز از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. اصولاً این نوع مراتع کیفیت خوبی نداشته و تولید آن ناچیز است.
دوم- مراتع بوتهزار و مشجر
برای شناخت مراتع کشور این طبقه مراتعی را دربر می گیرد که گیاهان بوته ای و یا در ختچه ای و یا درختی ترکیب اصلی آنرا تشکیل میدهند (عمدتاً مراتع بوته زار و مشجر سلسله جبال زاگرس و البرز و بوته زارهای مناطق نیمه خشک). مساحت این طبقه حدود ۶۰ میلیون هکتار برآورد شده است. حدود 84/1 میلیون هکتار آن جزو جنگلهای شمال و بخشی از آن نیز جزو جنگلهای غرب و جنوب کشور می باشد که علاوه بر استفاده چرای دام از آن برای تولید و بهره برداری چوب هم استفاده می شود. مراتع این طبقه معمولاً در وضعیت متوسط از نظر تولید علوفه می باشند.
سوم- مراتع علفزار
در این نوع مراتع گیاهان علفی ترکیب عمده را تشکیل داده و اغلب شامل مراتع ییلاقی و قشلاقی کشور میباشد که وضعیت آنها نسبت به دو طبقه فوق الذکر بهتر است مساحت این طبقه حدود 14 میلیون هکتار برآورد شده است.
با توجه به طبقه بندی فوق سطح کل مراتع مشجر و غير مشجر کشور که مورد استفاده چرای دام می باشد و منبع اصلی تغذیه دام عشایر و دامداران روستائی است حدود ۹۰ میلیون هکتار برآورد می شود.
تولید و ظرفیت مراتع
در مورد تولید علوفه مراتع کشور نیز آمارهای متفاوتی وجود دارد. دفتر فنی مرتع در سال ۱۳4۹ تولید مراتع را حدود 14 میلیون تن برآورد نموده است. در صورتیکه در سال ۱۳۵۲ این برآورد را 5/3 تا 4 میلیون تن ذکر می نماید.
با توجه به تفاوت زیاد موجود بین این دو برآورد، بنظر می رسد که آمار های مزبور از دقت کافی برخوردار نبوده و مورد قبول نمی باشد و با توجه به تجربیات گذشته و بررسیهای انجام شده روی طرحهای مرتعداری مناطق مختلف اکولوژیک، تولید مراتع ایران امروز، فقط حدود ۸ میلیون تن علوفه خشک قابل استفاده دام برآورد می شود
با توجه به برآورد مزبور و با درنظر گرفتن 5/1 کیلوگرم علوفه خشک مورد نیاز برای تأمین حیره نگهداری و تولیدی یک واحد دامی (گوسفند بالغ به وزن متوسط 40 کیلوگرم در روز) ظرفیت سالیانه مراتع کشور حدود 5/14 میلیون واحد دامی برآورد می شود.
براساس آخرین آمار، تعداد دام موجود کشور حدود ۸۰ میلیون واحد دامی است. از این تعداد با توجه به ضریب وابستگی انواع مختلف دام به مرتع تغذیه حدود ۵۰ میلیون واحد دامی کشور کاملاً متکی به مراتع می باشد. براین اساس دام موجود در مراتع فعلی ۳ تا 5/3 برابر ظرفیت فعلی است که نشان دهنده فشار 5/35 میلیون واحد دامی غیرمجاز در مراتع است که خود عامل اصلی تخریب و کاهش تولید مراتع و افزایش فرسایش خاک بوده است. علاوه بر خسارات مزبور افزایش مرگ و میر دام، ضایعات و کاهش تولیدات دامی، از عوارض دیگر فشار بیش از حد ظرفیت فعلی مراتع می باشد.
این تجربه است که کمک می کند در هر تجارتی موفق شوید، ما بدون هیچ چشم داشتی تجربه خود را در اختیار شما خواهیم گذاشت
گروه تولیدی پژوهشی نیازی
نظرات کاربران
2:27:55 AM