0

عوامل مغذی مورد احتیاج وبررسی ویتامین های مورد نیاز گوسفند

اگر علوفه مورد مصرف در غذای روزانه گوسفند از نظر کیفیت چندان با ارزش نباشد نه تنها قابلیت هضم آن جالب توجه نمی باشد، بلکه حیوان نیز از مصرف مقدار کافی آن اجتناب می ورزد و در نتیجه ممکن است نشانه های کمبود انرژی و ویتامین مورد نیاز گوسفند  بروز نماید. نقصان غذای گوسفند ممکن است مربوط به عوامل مختلف باشد. عوامل فوق عبارتند از به پایان رسیدن علوفه مرتع و خشکسالی و ماندن غذا در زیر پوشش برف و عدم استفاده از آن و نیز فقر مواد غذایی از نظر میزان ماده خشک. کاهش میزان خورد و خوراک گوسفند نیز با عوامل مختلف ارتباط دارد و از جمله عوامل فوق عبارتند از کاهش قابلیت هضم و مطبوع نبودن غذا. بعلاوه افزایش میزان لیگنین در علوفه ای که بیش از اندازه رشد کرده باشد سبب کاهش قابلیت هضم آن می گردد. دراین پست به بررسی عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفندان مورد بررسی قرار می گیرد.

عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند و احتياجات عمومی گوسفند:

 در این پست علاوه بر عوامل عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند , احتياجات عمومی گوسفند را نیز بررسی می نمائیم:

الف- انرژی: یکی از مهمترین و رایج ترین تظاهرات کمبود تغذیه در گوسفند احتمالاً مربوط به کمبود انرژی است. کمبود انرژی ممکن است به علت نقصان غذا و یا بواسطه کمبود انرژی مفید در غذاهای مصرفی گوسفند باشد.

نشانه های کمبود انرژی معمولاً با نشانه های کمبود سایر عوامل مغذی مانند پروتئین و عناصر معدنی و ویتامین ها همراه است ولی نشانه هایی مانند تأخير و یا توقف در رشد و کم شدن وزن و اختلالات، تولید مثل و افزایش درصد مرگ و میر را می توان در بیشتر موارد کمبود انرژی نسبت داد.

به علاوه در گوسفند مبتلا به بدی تغذیه بعلت کاهش مقاومت در برابر عفونت، آلودگی به انگل­های داخلی به نسبت زیاد افزایش می یابد و به همین جهت شدت بیماری­های انگلی را نیز می توان یکی دیگر از نشانه های کمبود انرژی در گوسفند دانست. عواملی مانند درجه حرارت هوا و اختصاصات نژادی مانند کوتاهی و بلندی طول پشم و نیز نسبت فعالیت حیوان در شرایط گوناگون با میزان احتیاج گوسفند با انرژی ارتباط مستقیم دارد و بعنوان مثال گوسفندانی که در مراتع به چرا مشغول هستند 24 و گاهی تا ۷۷ درصد بیشتر از گوسفندانی که در آغل تغذیه می شوند در دوران نگهداری به انرژی احتیاج دارند. باید توجه داشت که قسمت بیشتر احتیاجات گوسفند از نظر انرژی مفید و یا مجموعه عوامل قابل هضم (تی دی ان) از انرژی غذایی مواد خشبي و بویژه انواع مرغوب یونجه تأمین می شود. انرژی غذایی فوق تحت تأثیر تخمیر میکربی شکمبه ابتدا به انرژی قابل هضم و متابولیزابل و سپس به انرژی مفید تبدیل می گردد.

نسبت احتياجات گوسفند از نظر انرژی در شرایط مختلف فیزیولوژیک در جدول احتياجات ارائه گردیده است. نسبت احتیاج گوسفند را از نظر انرژی قابل هضم در مرحله نگهداری می توان از رابطه زیر بدست آورد:

W 140/0 = انرژی قابل هضم بر حسب مگا کالری در روز

که در آن w معادل توان 75/0 وزن حیوان برحسب کیلوگرم است.

بعنوان مثال هرگاه وزن گوسفند معادل 50 کیلوگرم باشد نسبت احتیاج حیوان از نظر انرژی قابل هضم در مرحله نگاهداری برابر است با:

632/2= 8/18 × 140/0= انرژی قابل هضم برحسب مگا کالری در روز

احتياج میش در 6 هفته آخر آبستني به همان گونه است که در جدول احتياجات ارائه گردیده است اما باید توجه داشت که میش های تکی زابه نسبتی کمتر و میش های دوقلوزا به نسبتی بیشتر از آنچه در جدول احتياجات ارائه گردیده است به انرژی نیاز دارند در جدول احتياجات نسبت احتياج میش از نظر انرژی در دوران شیردهی براساس تولید 5/1 لیتر شیر در روز محاسبه و برآورد شده است اما باید توجه داشت که قابلیت تولید شیر در میش های دو قلوزا بیشتر از میش های تک زا می باشد و مقدار شیر روزانه بطور متوسط در کلیه شرایط بین 75/0 تا 5/3 لیتر تغییر می کند.

نسبت احتیاج بره های مخصوص پرواری از نظر انرژی که در جدول احتياجات ارائه گردیده براساس استفاده از غذاهای تجارتی و با توجه به آزمایشات مختلف روی بره بدست آمده است. نسبت های فوق در مورد بره­هایی که تغذیه با علوفه را از مدت ها پیش شروع کرده و به امر تعليف عادت نموده اند مصداق دارد. در مورد بره­هایی که تغذیه با علوفه را تازه شروع می­نمایند علاوه بر انرژی غذایی فوق باید به جیره آنها مقدار کمی از غذاهای فشرده را نیز اضافه نمود تا انرژی مورد احتیاج بحد کافی تأمین گردد.

ب- پروتئین:

پروتئین یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد .پروتئین از نظر تشکیل تارهای پشم و ساختمان بافت های بدن در رشد و نموو آبستنی و تأمین پروتئین های شیر در دورة شیردهی و برای بعضی از ترشحات خارجی (مانند ترشحات گوارشی) و داخلی (مانند ترشحات غدد هیپوفیز و تیرویید و سایر غدد داخلی) و نیز برای حفظ غلظت طبیعی پروتیین های پلاسما و هموگلوبین خون مورد احتیاج گوسفند است. نسبت احتیاج گوسفند از نظر پروتیین خام و پروتیین قابل هضم در جدول احتياجات، ارائه گردیده است با اینحال اگر در جیره روزانه میش در 15 هفته اول آبستنی بجای 54 تا ۷۳ گرم، معادل 45 تا 60 گرم پروتیین قابل هضم منظور نماییم تولید متوسط بره بطور رضایت بخش انجام خواهد شد ولی این مقادیر از نظر حداکثر تولید حیوان و بویژه از نظر تولید پشم نسبتاً کم است. به همین جهت مقادیر مربوط در جدول احتیاجات با درنظر گرفتن حداکثر تولید و برحسب نژادهای مختلف ارائه گردیده است. ولی باید توجه داشت که در تغذیه میش های لاغری که ممکنست به منظور جفت گیری و تولید بره از آنها استفاده شود از معیار و استاندارد خاصی از نظر پروتیین نباید پیروی کرد و حتی المقدور باید سعی نمود که جیره غذایی این نوع میش ها را از نظر پروتیین سرشار ساخت.

نسبت احتیاج پروتئین قابل هضم در گوسفند را می توان از روی نسبت احتیاج حیوان از نظر پروتیین خام نیز بدست آورد اگر چه نسبت درصد قابلیت هضم ظاهری پروتیین خام علوفه در شرایط گوناگون کشت و مراحل مختلف رشد و نیز برحسب درجه مرغوبیت آن و شرایط حیوان متفاوت است ولی براساس تجربیاتی که به عمل آمده نسبت درصد قابلیت هضم ظاهری پروتیین خام در کلیه غذاهای گوسفند بطور متوسط بين 55 تا ۷۱ درصد تغییر می کند. با در نظر گرفتن حداقل فوق (یعنی 55 درصد) می توان مقدار احتیاج حیوان را از نظر پروتیین قابل هضم در غذاهای مرغوب محاسبه و برآورد کرد. بعنوان مثال هرگاه میش به ۱۰۹ گرم پروتیین خام (رجوع کنید به جدول احتياجات) در غذای روزانه نیازمند باشد مقدار پروتیین قابل هضم بدین ترتیب از رابطة زیر بدست می آید:

حداقل قابلیت هضم پروتئین × پروتئین خام (کیلو)= پروتئین قابل هضم (کیلو)

05995/0 = 55/0 × 109/0 = پروتئین قابل هضم (کیلو)

ستون پروتئین قابل هضم در جدول احتياجات گوسفند براساس رابطه فوق محاسبه و ارائه گردیده است. در گوسفندانی که از علوفه نامرغوب استفاده کنند چون قادر به هضم کامل این علوفه نیستند نباید مقدار پروتیین قابل هضم مورد احتیاج را براساس ضریب 55 درصد محاسبه و برآورد کرد. در این گونه موارد برای پیشگیری از بروز عوارض کمبود تغذیه ای پروتیین باید مقدار متعارفی از پروتیین قابل هضم، مازاد برمقدار مربوطه در جدول احتیاجات به جیره غذایی حیوان اضافه نمود. علوفه سبز مرتع و علوفه تیره حبوبات (مانند یونجه و شبدر و سوژا) منابع اصلی پروتیین غذایی در تغذیه گوسفند می باشند. در شرایطی که علوفه بميزان کافی در دسترس نیست (مانند مواقع خشکسالی و یا بعلت کمبود تولید علوفه) از غذاهای فشرده مانند کنجاله تخم پنبه و یا کنجالة سوژا بعنوان منبع سرشار پروتیین می توان استفاده کرد. از اوره نیز براساس شرایطی که قبلاً در فصل ششم بیان گردید می توان بعنوان منبع ازت در جیره غذایی گوسفند استفاده نمود.

در صورتیکه احتیاجات گوسفند از نظر پروتیین تأمین نگردد عوارض کمبود تغذیه ای پروتیین در حیوان بروز می نماید. کمبود فوق سبب کمی اشتها و تقلیل میزان مصرف غذا و کاهش نسبت تبدیل غذایی (مقدار مصرف غذا به ازای یک کیلوگرم افزایش وزن زنده) می شود. تقلیل میزان مصرف غذا به نوبه خود موجب عوارضی از قبیل تأخیر در رشد عمومی و بویژه رشد عضلانی و کاهش قدرت توالد و تناسل و تقلیل فرآورده های گوسفند می گردد. کمبود تغذیه ای پروتیین بتدریج اختلالات گوارشی و کم خونی و تغذیه ای و خیز را در گوسفند تولید می نماید و در صورتیکه نسبت به درمان آن اقدام نشود ممکنست موجب مرگ حیوان گردد. .

پ- آب: گوسفند آب مورد احتیاج خود را از سه طریق به دست می آورد که عبارتند از آب آشامیدنی و آب ترکیبی در غذا و آب حاصله از فرآیندهای متابولیسم در بدن . آب در ترکیب بافت های حیوان نیز به مقدار نسبتاً زیاد وجود دارد و مقدار آن بر حسب سن و نسبت پرواری گوسفند متفاوت است. تجربه نشان داده است که 75 درصد وزن بره در بدو تولد و 50 درصد وزن بره پرواری از آب تشکیل شده است. آب مواد خشبی را نرم می سازد و ضريب قابلیت هضم آنها را افزایش می­دهد.

آب بواسطه خاصیتی که در محلول ساختن بسیاری از ترکیبات دارد در انتقال متابولیت ها از نقاط مختلف بدن شرکت دارد و عامل انتقال عناصر معدنی و نیز دفع موادی می باشد که برای بدن مفید نیستند. آب از نظر متابولیسم مواد غذایی و بعلت شرکت در فرآیندهای هيدراتاسيون و هیدرولیز مورد احتیاج حیوان است و در غیاب آب اختلالاتی در اعمال فوق حاصل می شود. آب را می توان عامل نگاهدارنده و محافظ بدن گوسفند و سایر حیوانات دانست زبرا با مرطوب ساختن بافت ها آنها را نرم و زنده نگه می­دارد و با پر نمودن فضاهای بین سلولی موجب محافظت عناصر حیاتی بافت می شود. آب موجود در غشاهای سروزی لغزندگی اندام های مربوطه مانند قلب و شش و مفاصل و تاندون ها و امعا و احشا را تسهیل می نماید.

به مقدار مصرف آب آشامیدنی در گوسفند با عوامل مختلف ارتباط دارد. درجه حرارت و میزان بارندگی و مقدار برف و یا ژالة محيط و مقدار فعالیت و تحرک حیوان و سن و نوع تولید و میزان پشم و متابولیسم پایه­ای و دفعات نوشیدن آب و مقدار مصرف غذا و سطح غالي يابد تغذیه و کیفیت غذا (آبدار و خشک) و طرفیت مرتع و آب منطقه از جمله عواملی هستند که روی حجم آب آشامیدنی گوسفند اثر مستقیم دارند. گوسفند در تحت رژیم غذایی خشک بیشتر و در رژیم غذایی آبدار کمتر به آب احتیاج دارد. بعلاوه کیفیت علوفه مرتع نیز در نسبت آب مورد احتیاج گوسفند تأثیر دارد. چنانکه علوفه فوق سبز و آبدار باشد، گوسفند قادر است هفته ها در چرای آزاد بدون نوشیدن آب احتیاج خود را بوسیله آب ترکیبی غذا تأمین نماید. حجم مصرف آب در تابستان چندین برابر مقدار آبی است که حیوان در فصل زمستان می آشامد. بعلاوه در فصل تابستان دفعات نوشیدن آب افزایش می یابد و حتی در موقع لزوم، گوسفند از آشامیدن آب نسبتاً گرم و به حرارت ۶۳ درجه سانتیگراد نیز مضایقه نمی نماید. میش آبستن در شرایط تغذیه متناسب، معمولاً دو برابر دوره نگهداری آب می­نوشد. در اواخر دورة آبستنی حجم آب آشامیدنی در میش افزایش می یابد. و در دوره شیردهی از ۳۰ تا ۵۰ درصد حد معمول نیز تجاوز می کند. بعد از یک دوره محرومیت از غذا و آب، رغبت گوسفند قبل از آب به غذاست زیرا تأمین انرژی در شرایط فوق بررفع عطش برتری دارد. بعنوان مثال اگر گوسفند را به مدت ۳۶ ساعت از آب محروم نماييم حیوان در صورتی مجدداً به نوشیدن آب میل می کند که ابتدا مقداری علوفه و یا غذای دیگر را در اختیار حیوان قرار دهیم. اگر مصرف آب را نیز در گوسفند محدود نماییم و مثلاً یک­روز درمیان، به حيوان آب بدهیم به تدریج حجم آب نوشیدنی گوسفند به نسبت 1 درصد کاهش می یابد و بعلت کاهش قابلیت هضم غذا، حيوان لاغر و نحیف می­شود. در بخش خانگیران سرخس بعلت کمبود آب گوسفندان را که در چرای آزاد تعليف می کنند یک روز درمیان آب می­دهند. در این منطقه طی سالیان دراز، کمبود آب موجب کوچکی جثه گوسفندان بلوچی شده است.

تجربه نشان داده است که در شرایط آب و هوای خشک و در چرای آزاد گوسفند تقریباً به 4 لیتر آب در روز احتیاج دارد. در آب و هوای معتدل، نسبت احتیاج گوسفند کمتر و تقریباً معادل 5/1 لیتر آب در روز می­باشد. زیاده روی و افراط در نوشیدن آب تولید هیچگونه مخاطره ای در گوسفند نمی نماید و حيوان معمولاً آب را به نسبت احتیاج می آشامد.

همانطوریکه بیان شد چنانچه گوسفند از علوفه سبز و آبدار تغذیه نماید احتياجات حيوان به آب به حداقل تنزل می نماید ولی در شرایط بسته اگر در جيرة غذایی مقدار زیادی مادۂ خشک و غذای فشرده بکار رفته باشد باید آب کافی در اختیار گوسفند قرار داد. معمولاً برطبق تجربیات انجام شده مقدار آب مورد لزوم گوسفند حدود ۳ برابر ماده خشک جیره است، بعنوان مثال اگر مقدار ماده خشک در جیره روزانه گوسفند معادل 4/1 کیلو باشد حیوان به2/4 ليتر آب در روز احتیاج دارد که مقداری از آنرا آب ترکیبی غذا و آب حاصله از فرآیندهای متابولیک در داخل بدن تأمین می نماید و بقیه را بصورت آب آشامیدنی مصرف می کند. چون نسبت آب حاصله از فرآیندهای متابولیک در داخل بدن ثابت نمی باشد با توجه به ترکیب جیره از نظر مادة خشک و رطوبت باید بمقدار کافی آب دراختیار حيوان قرار داد.

ت- نمک؛

نمک یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد  میزان مورد احتیاج گوسفند از نظر نمک (کلر و سدیم) هنوز بطور دقیق تعيين نگردیده است. کلرورسدیم فشار اسمزی سلول­های بدن را تنظیم می کند و به این ترتیب از نظر جذب عوامل مغذي به داخل سلول و دفع مواد زائد از آن لازم می­باشد. کلرور سدیم از نظر تحریک اشتها و نگاهداری تعادل آب بدن نیز مؤثر است. در روش چرای آزاد معمولاً ۲5۰ تا ۳۰۰ گرم نمک تکافوی یک ماه میش را می نماید. در پرورش گوسفند به روش بسته که دامدار مخلوط غذایی را تهیه می نماید و آنرا در اختیار گوسفند قرار می­دهد باید به مخلوط نامبرده معادل 3/0 تا 5/0 درصد، نمک اضافه کند. بطور آزاد نیز باید در آخور گوسفندان سنگ نمک قرار داد تا دام ها از این طريق احتياجات اضافی خود را تأمین سازند.

ث- يد: ید در ساختمان هورمون های مترشحه غده تیروئید وجود دارد و بدین وسیله درتنظیم بسیاری از اعمال حیاتی بدن و بویژه در تنظیم متابولیسم سلولی شرکت می نماید (مجموعه هورمن های تیروئید و یا تیروگلوبولین از ترکیبات يددارگلیکوپروتیین است و از هیدرولیز آن اجسام مختلفی بوجود می آیند که عبارتند از منوودی ید و تیروزین و دیوتری ید و تیروزین و تتراید و تيرونين یا تیروکسین). فعالیت غده تیروئید توسط هورمن تیروتروپین یا هورمن محرکه تیروئید و یا TSH که از قسمت پیشین غده هیپوفیز ترشح می شود تنظیم و کنترل می­شود. در صورتیکه گوسفند تحت رژیم غذایی متعادل از نظر ید باشد ترشح TSH بعلت جذب کافی ید بوسیلة تیرویید سبب ترشح تیروکسین به مقدار متناسب می­شود و غلظت این هورمن در پلاسمای خون در حد طبیعی تثبیت می گردد. بعكس، در شرایطی که حیوان تحت رژیمی قرار گیرد که از نظر ید کمبود داشته باشد ترشح TSH سبب افزایش فعالیت غده تیرویید به منظور بیوسنتز نیروکسین می­شود و چون يد به مقدار کافی در تیرویید وجود ندارد نه تنها تیروکسین به مقدار متناسب ترشح نمی­شود (کاهش غلظت خون از نظر هورمن تیروکسین) بلکه بیماری گواتر ( بزرگ شدن غده تیرویید) نیز در گوسفند ظاهر می شود.

نشانه های کمبود شدید ید در شرایط متعارف تغذیه کمتر در میش و قوچ ظاهر می­شود ولی بهرحال اختلالات فیزیولوژیک گوسفند از قبیل کاهش بهره پشم و یا تقلیل قدرت توالد و تناسل را می توان به کمبود ید نسبت داد. بعلت همبستگی ید با تنظیم متابولیسم سلولی، نسبت احتیاج گوسفند به بدنیز برحسب متابولیسم پایه­ای بیان می­شود و بعنوان مثال یک گوسفند 50 کیلویی که متابولیسم پایه ای در آن ۲5۰۰ کیلو کالری باشد روزانه به 50 الی ۱۰۰ میکروگرم ید احتیاج دارد. در مرحله بلوغ و در دوران آبستنی و شیردهی که نسبت متابولیسم پایه ای بالا می رود، احتیاج بدن نسبت به ترشح هورمن تیرویید افزایش می یابد و به همین جهت در شرایط فوق باید مقدار کافی ید در غذای گوسفند منظور داشت. در دوران آبستنی مقدار کمی از هورمن تیرویید بوسیله خون میش در اختیار جنین قرار می گیرد و جنین فقط با حضور مقدار کافی ید می تواند کلیه هورمن مورد احتیاج خود را بیوسنتز نماید. در غیر این صورت رشد و تکامل جنین دچار اختلال خواهد شد و ممکنست بره هایی بدنیا آیند که ضعیف و عاری از پشم و یا مرده باشند. در صورتیکه بره های ضعیف و مبتلا به کمبود ید را بموقع درمان نماییم نشانه های گواتر برطرف می­شود و حیوان از خطر مرگ رهایی می یابد. در دوران شیردهی نیز حیوان باید مقداری هورمن بداخل شیر ترشح نماید و به همین جهت بمقدار بیشتری ید از نظر بیوسنتز مازاد هورمن نیازمند است. استعمال زیاد مواد مولد گواتر یا مواد گواتریژن نیز در گوسفند نسبت جذب ید را توسط غده تیرویید کاهش می دهد و موجب هیپرتروفی جبران کنندة تیرویید بطور مستقیم و یا از راه هیپوفیز می­شود. لینامارین در بذرکتان و مشتقات تیواروه مانند آلیل تیواوره و بنزیل تیواوره در سوژا و مشتقات گلوکوزیدی در بسیاری از گیاهان خانواده براسیکا از جمله مواد مولد گواتر می­باشند. بعلاوه در بعضی از گیاهان مانند علف چمن و یونجه وجود ماده ضد گواتریژن نیز وجود دارد.

نسبت ید در علوفه با غلظت ید در خاک اراضی مربوطه همبستگی مستقیم دارد. در مناطقی که خاک اراضی ازنظر يد فقير است می توان ازاختلالات حاصله در میش آبستن و تلفات برة نوزاد بوسیله افزایش نمک های ید دار به غذای میش های آبستن جلوگیری نمود. نمک های ید دارنمک هایی هستند که به نسبت ۰۱/0 درصد دارای یدور دوپتاس و یا یدور دو کوئیور و يا يد وردو کلسیم می باشند. با اینحال باید توجه داشت که نمک های نامبرده را نباید در مواردی که جیره حیوان محتوی غذاهای فشرده است بکار برد. در غیر این صورت نسبت مصرف غذا نیز کاهش می یابد و اختلالات حاصله از نقصان مواد غذایی در حیوان بروز می­نمایند.

ج- کلسیم و فسفر:

کلسیم . فسفر یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد نسبت احتیاج گوسفند به کلسیم و فسفر در شرایط مختلف فیزیولوژیک در جدول احتياجات محاسبه و ارائه گردیده است. عدم تأمین احتياجات فوق موجب بروز نشانه های کمبود تغذیه ای کلسیم و یا فسفر در گوسفند می­شود. کمبود تغذیه ای کلسیم و فسفر یا کمبود ویتامین D همبستگی مستقیم دارد زیرا ویتامین D موجب تسهیل جذب روده­ای کلسیم و فسفر می شود و عناصر معدنی نامبرده را در بافت های استخوانی تثبیت می نماید.

نشانه های کمبود غذایی کلسیم در گوسفند به تدریج و به کندی ظاهر می شود زیرا حیوان می تواند بوسیلة ذخایر استخوانی خود کمبود مربوط را جبران نماید. غلظت کلسیم در سرم خون گوسفند بطور طبیعی بین ۹ تا ۱۲ میلی گرم درصد تغییر می کند و در صورتی حدود فوق ثابت و پایدار می ماند که گوسفند از علوفه ای تغذیه نماید که نسبت درصد کلسیم در آن بین ٢٤/0 تا ۳۲/ 0 باشد. ولی اگر به بره های مخصوص پرواری علوفه نامرغوب و یا حتى غذاهای فشرده بمقدار زياد بخورانیم بعلت فقر کلسیم در غذاهای نامبرده غلظت کلسیم در سرم خون کاهش می یابد و در اثر عدم مراقبت ممکنست موجب بروز نشانه های کمبود تغذیه ای کلسیم بشود. برای پیشگیری از این امر باید کلسیم مورد احتياج حیوان را در شرایط فوق بوسیله افزایش مکمل معدنی کلسیم دار به جیره غذایی تأمین و برآورده ساخت.

فسفر از جمله عناصری است که تقریباً با متابولیسم تمام عوامل مغذی از راه فعالیت های آنزیمی و ویتامینی ارتباط دارد و از نظر انجام اعمال حیاتی بدن مورد احتیاج حيوان می باشد. نشانه های کمبود غذایی فسفر در گوسفند عبارتند از کندی رشد و تحلیل اشتها و افسردگی و ناتوانی و نقصان چربی های بدن و کاهش غلظت فسفر در پلاسمای خون (که در شرایط طبیعی معادل 4 میلی گرم درصد می باشد). در میش آبستن فقدان فسفر یا آفسفروز علاوه بر ایجاد استئومالاسی موجب تولید برد های ضعیف و کاهش میزان شیر می شود. در اثر کمبود اولیة فسفر، انرژی مفید غذا (بعلت نقش فسفر در متابولیسم عوامل مغذی قابل هضم) کاهش می­یابد و گوسفند بطور طبیعی افزایش وزن پیدا نمی کند. در صورتی که در شرایط فوق نسبت به درمان گوسفند اقدام نشود حیوان بسرعت لاغر و نحیف می گردد.

باید توجه داشت که علوفة چوبی شده که بیش از اندازه رشد کرده است از نظر فسفر فقیر می باشد و در صورتی که از آن برای تغذیه گوسفند استفاده نماییم احتیاج حيوان به درستی تأمین نخواهد شد در این گونه موارد باید کمبود فوق را با استفاده از مکمل فسفر دار در جیره جبران نمود و از بروز نشانه های کمبود تغذیه­ای در حیوان پیشگیری کرد. در دوران آبستنی و یا شیردهی نیز نسبت فسفر در علوفه خوراکی بیش نباید به ترتیب کمتر از 12/0 و 16/0 درصد باشد. در غیر این صورت برخورد با عوارض کمبود فسفر در میش و یا بره های نوزاد اجتناب ناپذیر خواهد بود و چنانکه اشاره کردیم از عوارض نامبرده می توان با افزایش مکمل فسفر دار بغذای میش های آبستن و یا شیرده پیشگیری نمود.

ح – آهن:

آهن یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد.  آهن یکی از اجزای متشکله هموگلوبین و میوگلوبین و سیتوکرم و آنزیم های کاتالاز و پراکسید از است و به همین جهت در تنفس سلولی نقش اساسی به عهده دارد.

آهن در تمام ترکیبات فوق که دارای هسته پورفیرین می باشد با هسته نامبرده باند اتصالی تشکیل می دهد. آهن علاوه بر تشکیل باند اتصالی با هستة پورفیرین به زنجیر پروتیین ترکیباتی که مخصوص ذخیره و انتقال آن هستند نیز می پیوندد. ترکیبات نامبرده عبارتست از بتاپسود و گلوبولین یا ترانسفرین یا سیدروفی لین و آپوفری تین. از اتصال آهن وبتا پسود و گلوبولین در پلاسمای خون ترکیب پیچیده­ای حاصل می شود که بعنوان عامل انتقال آهن عمل می کند. ترکیب آهن و آپوفری تین نیز در مخاط روده و طحال و کلیه و کبد و مغز استخوان موجب تشکیل فری تین یا عامل ذخیره آهن می شود. بعلاوه مقداری از آهن نیز در کبد با یک مادة کلوییدی ترکیب می شود و اکسید کلوییدال آهن یا هموسیدرین را تولید می نماید که بصورت عامل ذخیرة مازاد آهن عمل می کند.

دانه ها و علوفه تازه سرشار از آهن سه ظرفیتی هستند ولی باید توجه داشت که در دانه ها، آهن بیشتر در غلاف خارجی و محل جوانه موجود است و به همين جهت آسیاب کردن دانه ها و استفاده از سبوس آنها در تغذیه گوسفند مقدار سرشاری از آهن را در اختیار حیوان قرار می­دهد. جیره هایی که عملاً در تغذيه گوسفند بکار برده می شوند بطور طبیعی به قدری غنی از آهن هستند که با وجود غیرقابل جذب بودن همة اشکال آهن می توانند به خوبی احتیاجات حیوان را از نظر آهن مرتفع نمایند و به همین جهت تاکنون کمبود غذایی آهن در گوسفند گزارش نگردیده است. بعلاوه چون میزان آهن در علوفه همبستگی مستقیم با میزان این عنصر در خاک اراضی مختلف دارد چرای آزاد احتمالاً عاملی خواهد بود که حیوان بانواع اراضی و بالطبع علوفه و در نتیجه به میزان متعادلی از آهن دسترسی پیدا نماید. در بعضی از مزارع که مقدار آهن در خاک کم بوده است، نقصان آهن در علوفه موجب کم خونی در گوسفندانی شده است که از این علوفه تغذیه نموده اند. با اینحال آزمایش نشان داده است که کم خونی گوسفند تنها در اثر کمبود آهن در علوفه نامبرده نبوده و علت اولیه آن کمبود مس و یا کبالت در اراضی مربوطه بوده است.

با اینکه شیر از نظر آهن فقیر است ولی ذخایر آهن در بدن بره در آغاز دوره شیرخواری (از بدو تولد تا ۲ و یا ۳ هفتگی) از نظر رفع احتياجات حيوان کافی بنظر می رسد و به همین جهت بره در مدت فوق برخلاف سایر حیوانات به ندرت بکم خونی های حاصله از کمبود آهن مبتلا می شود . از ۲ تا 3 هفتگی نیز بره تغذیه با علوفه را شروع می نماید و به این ترتیب بغذای سرشار از نظر آهن دسترسی می یابد. نشانه های کم خونی حاصله از کمبود آهن را بطور تجربی می توان با قرار دادن بره تحت رژیم شیر و با محرومیت حیوان از علوفه از بدو تولد تا 6 یا ۸ هفتگی به سادگی ایجاد و مطالعه کرد. در امور پژوهشی نیز که مستلزم تهیه مخلوط غذائی است معمولاً 40 میلی گرم آهن در یک کیلو جیره غذائی گوسفند در نظر می­گیرند.

خ- مس:

مس یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد. مس بعنوان کاتالیزور در سنتز هموگلوبین احتمالاً نقشی بعهده دارد و از نظر فیزیولوژی با متابولیسم آهن در بدن ارتباط می یابد. در اثر کمبود مس در بدن انتقال آهن از بافت­ها به پلاسمای خون کاهش یافته و هیپوفریمی یا کاهش غلظت آهن در خون بوجود می آید. بعلاوه وجود مس در مجرای روده جذب آهن را به داخل سلول­های مخاطی تسریع می کند و به همین جهت در اثر کمبود مس جذب آهن نیز کاهش می­یابد.

مس یکی از عناصر ضروری بافت های خون از نظر تکمیل رشد گرده های خون یا ترمبوسیت ها است، بعلاوه نگاهداری سلول­های فوق با مقدار کافی مس در بدن همبستگی دارد و در اثر کمبود مس ممکنست اختلالاتی در ادامه فعالیت ترمبوسیت ها از نظر تنظیم مکانیسم انعقاد خون رخ دهد.

در آزمایش­هایی که بوسیله مس نشاندار در تغذیه گوسفند بعمل آمده معلوم گردیده است که مس بلافاصله درخون حیوان ظاهر می شود و با فراکسیون آلبومین باند اتصالی تشکیل می­دهد . بعد از 24 ساعت قسمت بیشتر مس نشاندار در کرولوپلاسمین ( پروتیین مس دار خون) و متصل با جزء گلوبولین آن مشاهده می­شود. آزمایش نشان داده است که تقریباً نصف مس موجود در بدن گوسفند در عضلات متمرکز گردیده است و نصف بقیه در تمام بافت­های بدن وجود دارد. مس در درجه اول در کبد و آنگاه در مغز استخوان و به مقدار کمتر در بافت­های دیگر گوسفند ذخیره می شود. مقدار مس ذخیره در بدن بره هنگام تولد مشابه آن ذخیرد، تقریباً زیاد است و چون شیر ازنظر مس فقیر است، مس ذخیره در بدن بره نوزاد، می تواند احتياجات حیوان را از این نظر برطرف سازد.

مس با بسیاری از پروتیین های بدن گوسفند باند اتصالی تشکیل می دهد و بدینوسیله در بسیاری از اعمال حیاتی بدن شرکت می کند. از جمله پروتیین های فوق عبارتند از هموکوپريين يا اريتروکوپریین در گلبول­های قرمز و سربرو کوپریین در مغز و کرولوپلاسمین یا عامل انتقال مس در پلاسمای خون. مس در بسیاری از سیستم های آنزیمی نیز شرکت و یا دخالت دارد.

در شرایط طبیعی در گوسفند کمبود مس ملاحظه نمی شود مگر آنکه تغذیة حیوان در شرایطی صورت گیرد که خاک و خلوفه حاصله از آن یا از نظر نقصان داشته و یا مقدار مولیبد لیوم که با مس ناسازگار است در غذا فراوان باشد. مقدار مس در علوفه به نسبت زیاد با مقدار این عنصر در خاک اراضی مربوطه بستگی دارد. اما عوامل دیگری نیز مانند شرایط زهکشی مزارع و واریته های مختلف علوفه در کم و زیادی ارزش غذایی علوفه فوق از نظر مس تا نقش عمده ای ایفا می کند. علوفه مرتع بطور طبیعی حاوی 4 تا 8 پی پی ام است. دانه ها غذاهای حاصله از آنها سرشار از مس هستند ولی کاه غلات از جمله فقیرترین منابع غذایی مس می باشد. نسبت احتیاج گوسفند از نظر مس معادل 5 میلی گرم در روز می باشد و در صورتیکه این احتیاج برآورده نشود نشانه های کمبود مس در حیوان ظاهر خواهد شد. در مواردیکه کمبود مس بطور قطعی تشخیص داده نشده و بعبارت دیگر بیماری از نظر کمبود فوق مشكوك بنظر می رسد کافیست با افزایش 5 تا 8 پی پی ام مس به علوفه خشک در جیره حیوان سلامتی آنرا اعاده دهیم. کاهش مقدار مس در خون و نیز کم خونی و اسهال توام با اختلالات رشد پشم و مو از نشانه های کمبود اولیه مس در گوسفند می باشد. اختلالات رشد پشم و مو به علت آنست که مس در سیستم آنریمی سنتز کراتین (پروتیین اصلی ساختمان روبوست) شرکت دارد و کراتین خود از اجزای متشکله مو و پشم می باشد. بعبارت دیگر کمبود مس سبب نقصان سنتز کراتین و موجب اختلالاتی در ساختمان و اندازه رشد مو و پشم می­شود. کمبود مس باعث تغییرات کیفی در مو و پشم گوسفند نیز می­شود. بعلت شرکت مس در سیستم آنزیمی سنتزالاستین، پشم های نخی و مویی شکل که سست و براق بوده و دارای پیچش طبیعی نیستند ظاهر می شود. بعلاوه آنزیم تیروزیناز که اسید امینه تیروزین را در سلول­های ملانوبلاست به رنگدانه سیاه ملانین تبدیل می نماید یک پروتیین مس دار می باشد و در صورتیکه احتیاجات گوسفند از نظر مس بمقدار کافی تأمین نشود در تشکیل آنزیم نامبرده و در نتیجه در ایجاد رنگدانه سیاه ملانین اختلال حاصل می گردد. اختلال فوق سبب تحلیل رنگدانه سیاه پشم در بدن و رنگ سیاه مو بویژه در اطراف چشم های گوسفند می­شود و منظره ای به حیوان می دهد که کاملاً مشخص و نمودار است. مشابه منظره فوق را می توان به علت مسمومیت با مولیبدنیوم نیز مشاهده کرد. افزایش مس به غذای گوسفند موجب درمان اختلالات نامبرده می­شود. مس در نگاهداری میلین در تارهای عصبی و احتمالاً در تشکیل استخوان نقشی به عهده دارد و در اثر کمبود آن، عدم هماهنگی حرکات عضلانی و اختلالات استخوانی از قبیل لنگش و تورم مفاصل و شکستگی استخوان­ها در بره بوجود می آید. اختلالات عصبی کمبود مس در بره ها موجب بیماری «عدم تعادل به شكل همه گیر» و یا «پشت نوسانی» می گردد که با تجویز مکمل های سس دار خوراکی به میش های آبستن می توان از آن پیشگیری نمود.

کمبود مس در گوسفند ممکن است به علت میزان مازاد بر احتیاج مولیبدنیوم در غذا باشد و بیماری به علت اثر ناسازگاری بین دو عنصر به وجود بیاید. در این حالت بیماری را بنام «مولیبدنیوزیس» یا «تارت» می­خوانند و چون اسهال مداومی بین ۸ تا ۱۰ روز به رنگ زرد مایل به سبز تا سیاه از نشانی­های مشخص آنست از تارت به نام «اسهال سیاه گوسفند» نیز نام می برند استفاده از سولفات مس درعلوفه و یا غذاهای غنی از مولیبدنیوم نیز سبب بروز اختلالات فوق در گوسفند می شود و براساس پديدة فوق عده ای معتقدند که رابطه ای بین سه عنصر (مولیبدنیوم، گوگرد، مس) وجود دارد بقسمی که اثر محدود کننده یا ناسازگاری مولیبدنیوم روی مس فقط در مجاورت عنصر گوگرد امکان پذیر است.

در گوسفند و سایر نشخوار کنندگان بیماری دیگری به نام «ناخوشی نمک » نیز بروز می کند که نشانه های بالینی آن مشابه نشانه های کمبود مس و کبالت است و با تجویز مکمل های محتوی عناصر نامبرده برطرف می شود. در تغذية گوسفند از استفاده غیر ضروری و مازاد بر احتیاج مس باید جداً احتراز نمود زیرا زیادی مس باعث مسمومیت می گردد. در این نوع مسمومیت مهمترین مخزن ذخیره مس یعنی کبد، نخستین اندامی است که آسیب می بیند و در صورتیکه گوسفند از علوفة مراتعی که مقدار مس در آنها زیادتر از حد معمول باشد تغذیه نمايد مسمومیت مزمن سس در حیوان ظاهر می گردد. بعلاوه تغذیه طولانی گوسفند با جیره ای که روزانه دارای 25 تا ۳۰ میلی گرم سس است سبب زردی یا یرقان همولیتیک می شود. در بیماری فوق گلبول­های قرمز به شكل غیرعادی قبل از ۱۲۰ روزگی تخریب می شوند و کبد قدرت خود را از نظر ذخیره رنگدانه های صفراوی حاصله از تجزیه گلبول قرمز از دست می دهد. به همین جنات رنگدانه های فوق در پلاسمای خون متراکم می شوند و پوست حیوان برنگ زرد پریده بنظر می رسد.

د- کبالت:

کبالت یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد .كبالت به مقدار کم در بدن گوسفند ذخیره می شود و همه نسوج حیوان نیز قادر بذخیره آن نیستند و بویژه در حالت جنینی، کبالت فقط در کبد ذخیره می شود. اثر فیزیولوژیک کبالت در شکمبه گوسفند تشریک مساعی در سنتز ویتامین 12B است و سنتز فوق در بدن بدون تأمین غذا از نظر کبالت امکان پذیر نمی باشد. حیوان مبتلا به کمبود كبالت را می توان با تجویز کبالت از راه دهان و یا تزریق ویتامین 12B درمان نمود. تجویز کبالت از راه تزریق، در رفع نشانه های بالینی کمبود فوق کمتر مؤثر است. زیرا بنظر می رسد که به این ترتیب فقط مقدار جزیی از این عنصر می تواند داخل در زمینة میکربی شکمبه شود و احتیاجات میکرب­ها را از نظر سنتز ويتامین 12B مرتفع نماید. در گوسفندانی که جیرة غذایی آنها از نظر کبالت فقیر است مقدار ویتامین 12B در مدفوع، ۹۰ درصد از حد طبیعی کمتر است و بلافاصله پس از مصرف خوراکی کبالت مقدار فوق بحد طبیعی باز می گردد.

با اینکه کبالت در شکمبه بیشتر در سنتز ویتامین 12B مؤثر است معهذا بنظر می رسد که در گوسفند و سایر نشخوار کنندگان عنصر نامبرده در سنتز بعضی دیگر از ویتامین های گروه B بویژه ویتامین 2B ( ریبوفلاوین) و نیاسین و ویتامین 6B نیز مؤثر می باشد. بعلاوه کمبود كبالت درشکمبه منجر به اختلال در سوخت و ساز اسید پروپیونیک می­شود و این عارضه سبب تحليل اشتها و لاغری مفرط و مرگ در اثر گرسنگی می گردد.

کبالت در اکثر غذاهای گوسفند وجود دارد و شیر میش و بعضی از وارینه های ذرت و اکثر دانه ها دارای مقدار کافی کبالت می باشند. میزان کبالت در مادة خشک علوفه مرتع بطور طبیعی بین 1/0 تا 25/0 پی پی ام است. نقصان کبالت در زمین های مزروعی سبب کمبود عنصر فوق در علوفه حاصله می گردد. بنظر می رسد که هرگاه مقدار کبالت زمین کمتر از ۲ پی پی ام باشد، علوفة بدست آمده از نظر كبالت فقیر خواهد بود و تغذیه گوسفند با چنین علوفه ای ایجاد کمبود خواهد کرد. بطور دقیق تر اگر مقدار کبالت در ماده خشک علوفه کمتر از 04/0 تا ۰۷/0 پی پی ام باشد و گوسفند از علوفه فوق تغذيه نماید بروز نشانه های کمبود كبالت در حیوان اجتناب ناپذیر خواهد بود

بره ها نسبت به کمبود كبالت ( بیماری ساحل دریاچه و یا ناخوشی نمک) حساس تر از پیش و قوچ می باشند و در همه آنها نشانه های کمبود اکثراً در فصل بهار به ظهور می رسد. معمولاً مقدار ۱/0 میلی گرم کبالت در غذای روزانه گوسفندی که 6۰ کیلوگرم وزن داشته باشد احتیاج حیوان را از نظر کبالت تأمین می کند. کبالت مورد احتیاج گوسفند را می توان با یک دز خوراکی کبالت و بصورت حبه های ۲ گرمی که دارای ۹۰ درصد اکسید کبالت می باشد با يكبار تجویز نیز تامین نمود.

حبه فوق در نگاری جایگزین می­شود و تا یک زمان نسبتاً طولانی کبالت موجود در خود را آزاد نموده بتدریج در اختیار بدن قرار می دهد. این نوع پیشگیری در میش و قوچ کاملاً مؤثر است، لیکن استفاده از روش فوق را در بره ها که هنوز نگاری رشد کافی ننموده است نمی توان توصیه نمود. برای پیشگیری بیماری در حیوانات نامبرده بهترین راه تجویز کبالت یا ویتامین 12B  به میش های مادر است. چنانکه از حبه های کبالت در تغذیة بره های شیرخوار استفاده نماییم، حبه ها ممکنست بوسیلة ترکیب با سایر مواد، تولید املاح غیرقابل جذب نمایند و به قسمت­های دیگر جهاز گوارش بروند و بالاخره دفع گردند.

در صورتیکه احتیاجات گوسفند ازنظر کبالت تأمین نشود نشانه های کمبود آن در حیوان ظاهر می­شود که عبارتست از کمی اشتها و ضعف و لاغری و کم خونی ( از نوع نرموسیتیک نرمو کرمیک) و کاهش بهرة حیوان از نظر تولید شیر و پشم و اختلالات کیفی پشم مانند خشکی و شکنندگی تارهای آن. در مراحل آخر بیماری در گوسفند اسهال و عدم باروری تولید می­شود و در این مرحله ریزش اشک از چشم به حدی است که موهای صورت را شستشو نموده از بین می برد. بعلاوه در مراتعی که کمبود کبالت وجود دارد نشانه های کمبود ۶ ماه پس از ورود حیوان بمرتع ظاهر می­شود و پس از ۳ تا ۱۲ ماه حیوان را تلف کند. در شرایط فوق سقط جنین در میش آبستن نیز دیده شده و گاهی اوقات زایمان موجب مرگ حیوان گردیده است. تغذیه متعادل گوسفند از نظر کبالت نه تنها از عوارض نامبرده جلوگیری نموده بلکه از بروز بیماری «عدم حرکتی» نیز پیشگیری می نماید. بیماری فوق بعلت تغذیه گوسفند از بعضی علوفه ها مانند «علف چمن» و «علف قناری» بروز می نماید و با عدم حالت گیجی و تلوتلو خوردن حیوان مشخص می­شود. باید توجه داشت که در شرایط طبیعی مسمومیت کبالت در گوسفند بندرت دیده می­شود و گوسفند بر اساس 50 کیلو وزن می تواند تا ١٥٠ میلی گرم کبالت را در غذای روزانه خود تحمل نماید. مقدار مازاد بر احتياج كبالت معمولاً به سرعت از بدن گوسفند دفع می­شود ولی با اینحال ممکن است به علت اختلال درمکانیسم دفع، عوارض مسمومیت در حیوان بروز نماید. میزان سمی کبالت در مورد گوسفند برابر است با ۲۰۰ میلی گرم کبالت در روز برحسب 50 کیلو وزن حيوان بعلاوه هرگاه مقدار کبالت در غذای روزانه بره های نوزاد و جوان به 40 تا 50 میلی گرم برسد نشانه های مسمومیت در حیوان ظاهر می شود که عبارتند از خشکی و شکنندگی مو و عدم تعادل عضلانی و بی اشتهایی و بی قراری.

ذ-گوگرد:

گوگرد نیز یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد احتیاج بدن گوسفند از نظر گوگرد گذشته از مکمل های معدنی گوگرددار مانند سولفات ها و سولفورها، بطور طبیعی بوسیله تعداد زیادی از ترکیبات آلی غذا تأمین می شود. گوگرد که یکی از عوامل مغذی ضروری در تغذیه گوسفند می باشد از نظر سنتز اسیدهای آمینه گوگرد دار بوسیله اجرام میکربی شکمبه مورد احتیاج حیوان می باشد. بیش از نظر تولید بره و پشم به مقدار 08/0 تا ۱/0 درصد گوگرد در جیره و یا به میزان ۱ تا 4/1 میلی گرم از این عنصر در روز احتیاج دارد. با اینکه اکثر علوفه و مواد غذایی که به مصرف تغذيه گوسفند می رسد محتوی بیش از 1/0درصد گوگرد می باشد ولی در بعضی مناطق علف رسیده و علف یونجه از نظر گوگرد فتیر است و در صورتیکه غذای حیوان منحصر به علوفة نامبرده باشد احتیاج بدن از نظر گوگرد رفع خواهد شد. در شرایط فوق و در مواردی که جیره غذایی گوسفند محتوی مقدار زیادی اوره می باشد باید با استفاده از مکمل های گوگرددار، احتیاج حیوان را از نظر حداکثر وزن بدن و یا رشد پشم تأمین نمود. مکمل های نامبرده ممکنست، به شكل عنصر آزاد گوگرد و یا سولفات و یا پروتیین های سولفاته و یا اسید آمینه های گوگرددار به جیره اضافه شود.

چنانکه قبلاً نیز اشاره شد، گوسفند از گوگرد معدنی بخوبی گوگرد آلی، برای سنتز پروتیین های گوگرد دار استفاده می نماید. بعلاوه استفاده از گوگرد معدنی در جیرة غذایی گوسفند از نظر اقتصادی نیز بر گوگرد آلی برتری دارد و کاملاً مقرون بصرفه است.

ر – منیزیم:

منیزیم یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد  منیزیم در فعالیت طبیعی بسیاری از سیستم های آنزیمی شرکت و یا دخالت دارد و بعلاوه از نظر متابولیسم گلوسیدها و انجام وظایف فیزیولوژیک دستگاه عصبی نقش مهمی را عهده دار می باشد. منیزیم با متابولیسم کلسیم و فسفر نیز همبستگی دارد و در بیشتر اوقات هیپو کلسیمی (کاهش غلظت پلاسمای خون از نظر کلسیم) باتتانی یا غش علفی حاصله از کمبود منیزیم توام می باشد. احتیاج روزانه گوسفند را از نظر منیزیم می توان با استفاده از علوفه و یا جیره هایی که محتوی ۰۶/0 درصد منیزیم می باشد بخوبی تأمین و مرتفع نمود. در صورتیکه احتیاج فوق برآورده نشود اختلالات کمبود تغذیه ای منیزیم در حیوان ظاهر می­شود که مشخص ترین آنها در اوایل سیر بیماری کاهش غلظت سرم خون از نظر منیزیم می باشد. غلظت سرم خون گوسفند از نظر منیزیم در شرایط طبیعی در حدود 5/2 میلی گرم درصد است. در دوره ای که گوسفند علف تازه می خورد، برای جلوگیری از بروز غش علفی می توان روزانه ۱۰ گرم منیزیم به هر گوسفند خورانید.

ز – فلور:

فلور یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد. در مناطقی که غلظت فلور در آب آشامیدنی زیاد و بین ۳ تا 15 و یا حتی 4۰ پی پی ام باشد نشانه­های مسمومیت با قلور و یا فلوروز در گوسفند ظاهر می شود. نشانه های فوق عبارتند از لکه دار شدن و ایجاد خطوط رنگارنگ در مینای دندان و تحلیل اشتها و لاغری و اختلالات استخوانی. لیسیدن سنگ­های فسفاته ای که سطح آنها از مقدار زیادی فلور پوشیده شده باشد (در حدود 3 تا 4 درصد فلور) نیز ممکنست موجب بروز نشانه های مسمومیت با فلور در گوسفند شود. علوفه مراتع در محدودة مراکز صنعتی و بویژه در اطراف کارخانه های مخصوص پالایش مواد شیمیایی نیز ممکنست از نظر فلور آلوده باشد و موجب مسمومیت در گوسفندانی شود که از علوفه آلودة فوق تغذيه نمایند. فلور از جمله سموم جمع شونده است و چون بدن به هیچ ترتیب قادر نیست مقادیر مواد بر احتیاج را دفع نماید در بافت ها متراکم شده موجب بروز مسمومیت می گردد.

برخلاف نتایج سریع و نامطلوب مسمومیت با فلور نشانه های کمبود آن در گوسفند به کندی ظاهر می­شود نشانه های فوق معمولاً بعد از ۲ تا ۳ سال در حیوان پدیدار می گردد و در طی این مدت درجات مختلفی از بی اشتهایی در گوسفند مبتلا مشاهده می­شود. در اثر کمبود فلور رنگ طبیعی استخوان گوسفند تغییر می­یابد و به سفیدی گچ می رسد. دندان ها و بویژه دندان­های پیش نیز ترك می خورد بقسمی که ممکن است انتهای اعصاب دندانی از لابلای جدار ترك نمودار گردد.

نسبت قابل تحمل بدن از نظر فلور در بره های پرواری معادل ۱۰۰ پی پی ام در مادة خشک غذای روزانه است. ولی هرگاه نسبت فوق به ۲۰۰ پی پی­ام برسد نشانه های مسمومیت حاد در بره ها ظاهر می شوند. نسبت قابل تحمل بدن از نظر فلور در گوسفند بطور دقیق تعيين نگرديده است. ولی به هر حال براساس تجربیاتی که بعمل آمده مقدار فلور در مادة خشکی غذای روزانه نبايد از ۳۰ پی پی ام تجاوز نمايد.

ژ- سلنیوم:

سلنیوم یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد .سلنیوم با متابولیسم ويتامين E هم بستگی دارد و به نسبت یکسان با این ویتامین از نظر پیشگیری اختلال تغذیه ای عضلات بره مؤثر می باشد. با این حال هیچیک از عوامل سلنیوم و یا ویتامین E هریک به تنهائی از لحاظ پیشگیری اختلال تغذیه ای عضلات در میش آبستن و با شیرده اثر رضایت بخش ندارند و در اینگونه موارد یا باید از هردوی آنها استفاده کرد و یا به عوامل مغذی دیگر مانند اسید آمینه سیستین متوسل شد. سلینوم در بهبود باروری میش و افزایش نسبت بره­زایی نیز تأثیر دارد و به همین جهت از عوامل مغذی حائز اهمیت در تغذیه گوسفند می باشد. با این وجود سلنیوم از جمله عناصر سمی است و نباید آنرا به مقدار زباد در جیره گوسفند وارد کرد. چنانکه مقدار سلنيوم در مادة خشک غذای روزانه گوسفند بین ۱۰ تا ۲۰ پی پی ام باشد نشانه های مسمومیت مزمن در حیوان ظاهر می شوند که عبارتند از افسردگی و تحلیل اشتها و لاغری و آتروفی عضله قلب و تشمع کبد و ایجاد پشم های نرم و آویزان و کم خونی میکروسیتیک و هیپو کرمیک و خشک شدن سم و عدم توانایی در حرکت. مسمومیت مزمن سلنيوم در گوسفند ممکنست بعلت عدم توانایی در حرکت و در نتیجه بواسطة ناتوانی در رفع گرسنگی و تشنگی به مرگ حيوان منجر شود. در مسمومیت حاد، حیوان کور و فلج می­شود و مرگ به علت توقف حركات تنفسی فرا می رسد. به علاوه کمبود کبالت، مسمومیت با سلنیوم را تشدید می کند. باید توجه داشت که میزان جذب سلنيوم خاکی در علوفه و گیاهان مختلف یکسان نیست و در اراضی غنی از سلنيوم ممکنست نسبت سلنيوم در انواع علوفه از 25 تا ۱۰۰۰ پی پی ام تغییر کند. به همین جهت برای پیشگیری از عوارض نامطلوب مسمومیت با سلنیوم در گوسفندانی که از علوفة مراتع فوق تغذیه می کنند، باید بگونه ای استفاده کرد تا حیوان از علوفه غنی از سلنیوم برای یک مدت نسبتاً طولانی محروم باشد. اگر چه سلنیوم از جمله سموم جمع شونده است ولی در مسمومیت مزمن گوسفند، می توان تحت رژیم غذایی فاقد سلنیوم و با افزایش مقدار کمی ترکیبات ارسنیک به جیره، اثرات سمی سلنیوم را کاهش داد. در شرايط فوق ارسنیک جانشین سلنیوم می شود و اثر مسمومیت ترکیب سلنیومی را در بافت خنثی می نماید.

س -مولیبد نیوم:

مولیبد نیوم یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد وجود مقدار کمی از مولیبدنیوم در جیرة غذایی گوسفند موجب افزایش قابلیت هضم غذا و تسریع رشد حیوان می شود. با اینکه تصور می شود اثر مطلوب فوق بعلت تحریک رشد اجرام میکربی شکمبه بوسيله مولیبدنیوم است ولی هنوز شواهد مستندی در این مورد وجود ندارد. چنانکه قبلاً در بند (ج) همین فصل و در مورد مس بیان کردیم مولیبدنیوم ممکن است یکی از عوامل تنظیم کننده و یا ممانعت کننده وظایف فیزیولوژیک مس در بدن گوسفند باشد. گوسفندانی که از جیره غنی و مازاد بر احتیاج مولیبدنیوم تغذیه می­کنند به بیماری مولیبدنیوزیس مبتلا می شوند. بیماری فوق در اثر تغذیه از علوفه ای نیز که ماده خشک آن محتوی 5 تا ۲۰ پی پیام مولیبدنیوم باشد در گوسفند ظاهر می شود و از نشانه های مشخص آن اسهال سیاه حیوان می باشد در اثر مسمومیت با مولیبدنیوم، رنگدانه های پشم گوسفند نیز تحلیل می رود که آنرا می­توان با افزایش مس به غذای حیوان درمان نمود. بعلاوه بين مس و مولیبدنیوم و گوگرد در تغذیه گوسفند همبستگی ویژه ای وجود دارد که قبلاً درباره آن ضمن بحث پیرامون مس توضیح دادیم.

ش- روی:

روی نیز یکی از عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند می باشد در تغذیة بره حائز اهمیت می باشد و اگر حیوان را به مدت یک هفته با غذای فقیر از نظر روی تغذیه نماییم اختلالاتی در آن ظاهر می شود که عبارتند از لغزندگی و نرمی پشم و جراحات و تورم در ناحیة سم و اطراف چشم و ازدياد ترشح بزاق و تحليل اشتها و هرزه خواری ( بویژه پشم خوری) و بیحالی و کمی رشد. در صورتیکه به بره مبتلا بمدت 5 هفته معادل ۱۰۰ پی بی ام روی در غذای روزانه بخورانیم رشد روزانه از 25 گرم به ۳۰۰ گرم بالغ می شود و سایر نشانه های بالینی کمبود روی نیز بتدریج برطرف می گردد.

ص- ویتامین A: در صورتیکه احتیاجات گوسفند از نظر ویتامین A تأمین نشود نشانه های کمبود در حیوان ظاهر خواهد شد. ویتامین A در حالت سلامتی، سبب نگهداری غشای مخاطی مجاری تنفس، روده، مثانه، کلیه و چشم می­شود. در اثر کمبود ویتامین A غناهای فوق ابتدا شاخی و سپس خشک می شوند و شرایط مناسبی از نظر ابتلای به عفونت ایجاد می نمایند. بعلاوه ویتامین A همراه با پروتیین اسکوتوپسین در تشکیل رنگدانه رود پسین شرکت دارد. رنگدانة رود پسین در سلول­های میله ای شکل شبکه چشم قرار دارد و بنام «رنگدانه ارغوانی چشم» نیز خوانده می شود. رنگدانه فوق در معرض نور و همراه با تحریک اعصاب بینایی تجزیه و در تاریکی مجدداً تشکیل می گردد. به همین جهت قدرت بینایی در تاریکی، با میزان تشکیل مجدد رود پسین همبستگی دارد و در صورتیکه بدن از نظر ویتامین A کمبود داشته باشد، فعل و انفعال فوق و در نتیجه دیدن در تاریکی دچار اختلال می شود. اختلال فوق از جمله اولین نشانه های کمبود ویتامین A در گوسفند است و بیماری حاصله را بنام شبکوری یا نیکتالوپی می خوانند. بروز نشانه های شبکوری تا مدت­ها بعنوان اولین نشانه بالینی کمبود ویتامین A در گوسفند شناخته می شد. اما اخیراً افزایش فشار مایع نخاع را، ملاك عمل قرار می­دهند و براساس آن کمبود ویتامین A را در اولین مراحل آن و قبل از بروز نشانه های شبکوری تشخیص می دهند. با این وجود فشار مایع نخاع در اثر کمبود ویتامین A در کلیه شرایط در گوسفند افزایش نمی یابد و نمی توان آنرا بعنوان یک نشانه قطعی و اولیه در این حیوان شناخت. ویتامین A در تشکیل بافت استخوانی نیز دخالت دارد و در اثر کمبود آن اختلالاتی در تشکیل استخوان ظاهر می شود. کمبود شدید ویتامین A در میش آبستن علاوه بر شبکوری ممکنست منجر به توليد بره ضعیف و بدشکل (بعلت اختلال در تشکیل استخوان) و یا مرده گردد.

ویتامین مورد نیاز گوسفند , عوامل مغذی مورد احتیاج گوسفند

نسبت احتیاج گوسفند از نظر ویتامین A برحسب بتاکاروتن در جدول احتياجات ارائه گردیده است.

ض – ویتامین D: در حال حاضر لااقل ۱۰ شکل مختلف ویتامین Dشناخته شده که مهمترین آنها عبارتند از ویتامین 2D یا ارگوکالسیفرول و ویتامین 3D یا کليكالسيفرول. استرول گیاهی ارگوسترول پیش ساز ویتامین 2D و استرول حیوانی ۷- هیدروکلسترول پیش ساز ویتامین 3D می باشند. 025/0میکروگرم ویتامین 3D نیز بنام یک واحد بين المللی ویتامین D خوانده می شود. پیش سازهای ویتامین D بخودی خود هیچگونه خاصیت ویتامینی ندارند مگر آنکه به ترکیبات کالسیفرول (یعنی ارگوویا کليکالسیفرول) تبدیل شوند. مرکز تبدیل پیش ساز های نامبرده به ویتامین Dدر پوست و ترشحات آنست و برای اینکار مقداری انرژی نورانی لازم است در طبیعت این امر بکمک اشعه ماورای بنفش خورشید صورت می گیرد و شدت آن با شرایط آب و هوا و نسبت آلودگی هوا بستگی دارد. شدت اشعه ماورای بنفش در هوای ابری و یا در نقاط آلوده از دود و گرد و غبار کاهش می یابد. در صورتی که شرایط آب و هوا بقسمی باشد که گوسفند از اشعه ماورای بنفش کم و بیش محروم شود باید با تجویز ویتامین D از کمبود آن در حیوان پیشگیری نمود. بعلاوه نگاهداری گوسفند با روش بسته و استفاده از شیشه های حاجب اشعه ماورای بنفش در احداث جایگاه نیز موجب کاهش بیوسنتز ویتامین D در بدن حیوان می شود و در صورتی که احتیاج گوسفند از این نظر تأمين نگردد برخورد با بروز نشانه های کمبود ویتامین D در حیوان اجتناب ناپذیر خواهد بود. باید توجه داشت که تأثیر تشعشع از نظر بیوسنتز ویتامین D در گوسفندانی که دارای پوست روشن و یا پشم کوتاه هستند بیشر از گوسفندانی است که پوست سیاه و یا پشم بلند دارند. به همین جهت بعد از پشم چینی، قابلیت تولید ویتامین D در حیوان در معرض تشعشع افزایش می یابد. کمبود ویتامین D در بره موجب بیماری ریكتزو در حیوان بالغ موجب بیماری استئو مالاسی می­شود. ریکتز یک بیماری استخوانی است که در آن تثبیت کلسيم و فسفر در استخوان کاهش می یابد و به تدریج استخوان ها ضعیف و نرم و شکننده و ساق پا خمیده می­شود. در بیماری استئومالاسی استخوان ها تحلیل می روند و عناصر متشکله استخوان جذب بدن می شوند. این ترتیب ویتامین D از نظر تشکیل و نگاهداری بافت استخوان مورد احتیاج حیوان است و در صورتیکه احتیاج فوق تأمین نشود عدم تشکیل و نگاهداری استخوان به ترتیب موجب بیماری ریکتز در بره و استئومالاسی در حیوان بالغ می گردد. ويتامين D گذشته از آنکه در تشکیل و نگاهداری طبیعی استخوان­ها مؤثر است سبب افزایش نسبت رشد نیز می شود. بعبارت دیگر افزایش ویتامین D به جیره غذایی بره های سالم، علاوه بر پیشگیری از بیماری، موجب تحریک رشد و ازدیاد وزن آنها می گردد.

باید توجه داشت که باستثنای دوران آبستنی، کمبود شدید ویتامین D کمتر در میش دیده می شود زیرا در این دوران به علت نیاز جنین، احتياج میش از از نظر عوامل مغذی و بویژه فسفر افزایش می یابد و در صورتیکه احتیاج فوق تأمین نشود علاوه بر استئومالاسی نشانه های آفسفروز نیز در حیوان ظاهر می شود که قبلاً پیرامون آن در بند «ج» همین فصل توضیح دادیم. تأمين احتياجات میش از نظر ویتامین D در دوران آبستنی موجب ذخیره کافی این ویتامین در جنین و بره نوزاد می شود و بدینوسیله بره از بدو تولد تا 4 یا 6 هفتگی نسبت به بیماری مقاوم خواهد بود.

معمولاً نسبت احتیاج گوستند از نظر ویتامین D در جدول احتياجات، برحسب حداقل لازم برای پیشگیری از ریکتز در بره و استئومالاسی در حیوان بالغ محاسبه و ارائه می گردد.

ط- ویتامین E تعدادی از ترکیبات شیمیایی که دارای خواص مشابه بوده و بنام توکوفرول خوانده می­شوند در گروه ویتامین E قرار دارند. در بین توکوفرول ها، آلفاتوکوفرول (5 و ۷ و ۸ تري­متيل توکول) از نظر فراوانی در طبیعت اهمیت شایانی دارد و قسمت بیشتر خواص فیزیولوژیک ویتامین E در گوسفند و سایر حیوانات به آن نسبت داده می­شود. آلفا توکوفرول در اکثر غذاها یافت می­شود و علوفه و برگ سبز گیاهان و جوانة دانه­های غلات از سرشارترین منابع غذایی آن درتغذیه گوسفند می باشد. ویتامین E بسرعت دراثر اکسیداسیون از بین می رود و به همین جهت هرگاه یونجه و سایر غذاهای گوسفند، بمدت طولانی در مجاورت هوا ذخیره شود، از نظر ویتامین E چندان ارزش ندارد. آلفا توکوفرول و یا ترکیبات آن بطور مصنوعی و بوسیله روش­های شیمیایی نیز سنتز و به بازار عرضه می شود و از هر یک از آنها بعنوان مکمل در تغذیه گوسفند می توان استفاده کرد. ارزش غذایی یک میلی گرم استات آلفاتو کوفرول معادل یک واحد بین المللی ویتامین E می­باشد.

ویتامین E علاوه بر شرکت در متابولیسم اسیدهای نوکلییک و فرآیندهای فسفریلاسیون، یکی از قوی ترین آنتی اکسیدان های بیولوژیکی است و اسیدهای چرب و ویتامین A را در مقابل اکسیداسیون حفاظت می­کند. ویتامین E از نظر تنفس سلولی نیز مورد احتیاج حيوان می باشد. از نظر اعمال متابوليك فوق بين سلینوم و ویتامین E همبستگی مستقیم وجود دارد و به همین جهت عدم تأمین احتیاج گوسفند از نظر یکی از عوامل مغذی نامبرده، موجب اختلالاتی در حیوان می شود. کمبود ویتامین E در میش و قوچ کمتر دیده می شود زیرا در شرایط عادی تغذیه، حیوان احتياجات مربوط خود را بوسیله علوفه و یا غذاهای گیاهی بحد كافی تأمین می نماید. برخلاف میش و قوچ، بره ها به کمبود ویتامین E حساس می باشند و به همین جهت غذای آنها باید از نظر این ویتامین و یا سلنیوم کافی و متعادل باشد. در شرایط عادی تغذیه، اگر فقط مقدار کمی سلنيوم در غذای بره وجود داشته باشد حيوان فقط به ۱/0تا 3/0 واحد بین المللی ویتامین E بازای هر کیلو وزن بدن احتیاج دارد. اما اگر غذا از نظر سلنیوم کمبود داشته باشد احتیاج بره نسبت به ویتامین E افزایش می یابد و ممکنست به 7/0 تا ۹/0 واحد بین المللی بازای هر کیلو وزن بدن برسد. در صورتیکه احتیاج بره از نظر ویتامین E تأمين نشود حیوان به بیماری «سفتی عضلات» مبتلا می شود. بیماری فوق را بنام «اختلال تغذیه ای عضلات» و یا «بیماری گوشت سفید» نیز می خوانند. و در اثر این بیماری عضلات دو طرف بدن بره سفت و محکم و راه رفتن حیوان خشک و دشوار می شود. در صورتیکه تغذية عضلات قلب نیز در بره دچار اختلال شود حيوان بدون هیچگونه نشانه بالینی بطور ناگهانی تلف می شود. معمولاً با تغذبه اضافی میش های آبستن و یا شیرده از بروز بیماری در بره آنها می توان پیشگیری نمود. برای اینکار حدود ۵۰ تا ۶۰ واحد بین المللی ویتامین E در غذای روزانه میش همراه با سلنيوم توصیه شود. درمان بره های مبتلا را نیز می توان با یک دز 500 میلی گرمی استات آلفا توکوفرول بطور خوراکی و یا با تزریق ۳۰۰ میلی گرم آلفا توکوفرول خالص شروع کرد و و آنگاه یک­روز درمیان دز فوق را به نسبت یک پنجم ادامه داد. در عمل بهتر است با تزریق مخلوطی ازسلنیت­سديم و آلفا توکوفرول به بره، بیماری را درمان و پیشگیری نمود.

ظ- سایر ویتامین ها: ویتامین های گروه B از عوامل مغذی مورد احتیاج در جیرة غذایی گوسفند نیستند. زیرا اجرام میکربی شکمبه ( در صورتیکه گوسفند به اختلال شکمبه مبتلا نباشد) بسادگی قادرند ویتامین­های نامبرده را به مقدار مورد احتیاج بيوسنتز و در اختیار بافت های گوسفند قرار دهند.

با این حال در برة نوزاد که شکمبه حیوان به اندازة کافی رشد نکرده و و زمینه میکربی آن نیز کاملاً استقرار نیافته است مقدار بیوسنتز ویتامین های گروه B بوسیله اجرام نامبرده کفایت احتياجات حیوان را نمی نماید. در شرایط فوق نیز هیچگونه خطری بره نوزاد را تا پایان دوره شیرخواری تهدید نمی کند زیرا احتياجات حیوان ازنظر ویتامین های گروه B با تغذیة شیر تأمین می شود. ویتامین های C و K نیز از عوامل مغذی مورد احتیاج در جیره غذایی گوسفند نیستند. در تمام سنین و در شرایط طبیعی ویتامین C به کمک اسیدD-. گلوکورونیک به میزان مورد احتیاج در بافت های گوسفند بیوسنتز می­شود. تعداد زیادی از اجرام میکربی شکمبه از جمله اشریشیا کولی نیز قادر به بیوسنتز ویتامین K در رودة بزرگ می باشند و در شرایط طبیعی، احتیاجات حیوان از این نظر بخوبی تأمین می گردد.


این تجربه است که کمک می کند در هر تجارتی موفق شوید، ما بدون هیچ چشم داشتی تجربه خود را در اختیار شما خواهیم گذاشت
گروه تولیدی پژوهشی نیازی

امتیاز شما به مقاله
[: 0 امتیاز از مجموع: 0]

نظرات کاربران

2:27:55 AM

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بررسی تخصصی بوقلمون

به کانال تلگرامی ما بپیوندید

جوین خروج